خبرگزاری فارس ـ گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در چهاردهمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۱۴ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه حجر
«فَسَجَدَ الْمَلائِکَهُ کُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِیسَ أَبى أَنْ یکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ» پس فرشتگان همگى با هم و یکسره سجده کردند. مگر ابلیس از اینکه با سجدهکنان باشد، خوددارى کرد.
شرح آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه حجر توسط حجتالاسلام قرائتی
خلقت آدم و سجده نکردن ابلیس
مراد از دمیده شدن روح خداوند در انسان، جان داشتن و نفس کشیدن نیست، زیرا که حیوانات نیز نفس مىکشند، بلکه مراد اعطاى صفاتى چون خلّاقیت، اراده و علم، از سوى خدا به انسان است و نسبت دادن روح به خداوند، براى شرافت روح است، نظیر بیتاللَّه و شهراللَّه.
سجده فرشتگان بر آدم، یک سجده تشریفاتى نبود، بلکه به معناى خضوع آنان در برابر آدم و نسل او بود. یعنى فرشتگان نیز در خدمت بشر و مسخّر اویند.[۱]
پیامهایی از آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه حجر
۱- آفرینش انسان، کامل و متعادل است. «سَوَّیتُهُ»
۲- سجده فرشتگان، بخاطر دمیده شدن روح خدا بود. «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا»
تن آدمى شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
۳- انسان، موجودى است دو بُعدى و در هر دو بُعد کامل است. در بُعد مادّى، «سَوَّیتُهُ» در بُعد معنوى، «نَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی»
۴- انسان، مظهر تجلّى بعضى صفات خداوند است. «مِنْ رُوحِی»
۵- معنویت، نیاز به تن و مَرکَب مادّى دارد. «سَوَّیتُهُ وَ نَفَخْتُ فِیهِ …»
۶- کسانىکه حاضر نیستند در صفوف سجدهکنان باشند، روح ابلیسى دارند. «إِلَّا إِبْلِیسَ أَبى …»
۷- گرچه سجود و رکوع یک ارزش است، ولى اگر همراه با رکوع و سجود دیگر نمازگزاران باشد ارزش کاملترى دارد. «وَ ارْکَعُوا مَعَ الرَّاکِعِینَ»[۲] «مَعَ السَّاجِدِینَ»
آیات ۳۲ تا ۳۵ سوره مبارکه حجر
«قالَ یا إِبْلِیسُ ما لَکَ أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ * قالَ لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ مِنْ حَمَإٍ مَسْنُونٍ * قالَ فَاخْرُجْ مِنْها فَإِنَّکَ رَجِیمٌ * وَ إِنَّ عَلَیکَ اللَّعْنَهَ إِلى یوْمِ الدِّینِ» (خداوند) فرمود: اى ابلیس! چه شد تو را که همراه (فرشتگان) سجدهکنان نیستى؟ (ابلیس) گفت: من اینگونه نیستم که براى بشرى که او را از گِلى خشک، از گِلى سیاه و بدبو آفریدهاى، سجده کنم. (خداوند) فرمود: پس از صف فرشتگان (واین مقام) خارج شو که همانا تو رانده و مطرودى و البتّه تا روز جزا بر تو لعنت خواهد بود.
شرح آیات ۳۲ تا ۳۵ سوره حجر توسط حجتالاسلام قرائتی
پیامهایی از آیات ۳۰ و ۳۱ سوره مبارکه حجر
۱- در قضاوت تنها به علم خود تکیه نکنیم، بلکه از مجرم نیز اقرار بگیریم و با سؤال و جواب، منشأ جرم و روحیات مجرم را براى همه روشن کنیم. «یا إِبْلِیسُ ما لَکَ»
۲- اگر روحیه تکبّر در شخصى پیدا شد، محیط وعواملِ دیگر، در هدایت او کارساز نیست. (ابلیس در لابلاى فرشتگان و در محیط ملکوتى بود لیکن بخاطر لجاجت و تکبر آنگونه شد) «أَلَّا تَکُونَ مَعَ السَّاجِدِینَ»
۳- برترى نژادى، یک فکر ابلیسى است. «خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ …»
۴- بدتر از سجده نکردن، غرور و تکبّر در برابر فرمان خداست. «لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ»
۵- بدتر از گناهکردن، توجیه گناه است. «خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ» (شیطان، گناه خود را توجیه کرد)
۶- غرور و تکبر که آمد، نور و روح الهى را در انسان نمىبیند. شیطان جسم خاکى بشر را دید و حاضر به سجده نشد، در حالى که دستور خداوند به سجده، به خاطر روح الهى او بود. «خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ»
۷- دستور و فرمانهاى الهى سبب اجبار نیست. «لَمْ أَکُنْ لِأَسْجُدَ
۸- تکبر، بزرگى نمىآورد، بلکه سبب تحقیر مىشود. «فَاخْرُجْ» سبب نابودى و محو عبادات قبل مىشود. «فَإِنَّکَ رَجِیمٌ»
۹- اجتهاد و اظهار نظر در برابر فرمان و دستور روشن الهى، جایز نیست. در مقابل فرمان: «فَقَعُوا لَهُ ساجِدِینَ» جایى براى گفتار «خَلَقْتَهُ مِنْ صَلْصالٍ» نیست.
۱۰- یک لحظه نافرمانى و تکبّر، سبب خروج ابدى شد. «إِلى یوْمِ الدِّینِ»
۱۱- متکبّر همواره مورد لعنت الهى است. «عَلَیکَ اللَّعْنَهَ إِلى یوْمِ الدِّینِ»
آیات ۳۶ تا ۳۸ سوره مبارکه حجر
«قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِی إِلى یوْمِ یبْعَثُونَ * قالَ فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ* إِلى یوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» (ابلیس) گفت: پروردگارا! پس مرا تا روزى که مردم برانگیخته شوند، مهلت بده (و زنده بدار) (خداوند) فرمود: پس همانا تو از مهلت یافتگانى. (امّا نه تا روز قیامت، بلکه) تا روزى که وقت آن معلوم است.
شرح آیات ۳۶ تا ۳۸ سوره مبارکه حجر توسط حجتالاسلام قرائتی
مهلتی که به شیطان داده شد
وقتى شیطان فهمید تا روز قیامت مورد لعن است، از خداوند خواست تا آن روز به او مهلت داده شود، ولى نگفت که براى چه مهلت مىخواهد. از آنجا که سنّت خداوند بر مهلت دادن است، لذا به او مهلت داده شد، امّا نه تا روز قیامت که او درخواست کرد، بلکه تا روزى که زمان آن نزد خدا مشخص است و به گفته برخى از مفسران تا روزى که بشر باشد و تکلیف باشد.
پیامهایی از آیات ۳۶ تا ۳۸ سوره مبارکه حجر
۱- سنّت خداوند بر مهلت دادن به گنهکاران است. «فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ»
۲- دعا و درخواست گنهکاران نیز اگر مصلحت باشد، مستجاب مىشود. شیطان گفت: «فَأَنْظِرْنِی» پاسخ آمد: «فَإِنَّکَ مِنَ الْمُنْظَرِینَ»
آیات ۳۹ و ۴۰ سوره مبارکه حجر
«قالَ رَبِّ بِما أَغْوَیتَنِی لَأُزَینَنَّ لَهُمْ فِی الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِینَّهُمْ أَجْمَعِینَ * إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِینَ» (ابلیس) گفت: پروردگارا! به سبب آنکه مرا گمراه ساختى، من هم در زمین (بدىها را) برایشان مىآرایم و همه را فریب خواهم داد. مگر بندگان اخلاصمند (و برگزیده تو را) از میان آنان.
شرح آیات ۳۹ تا ۴۲ سوره مبارکه حجر توسط حجتالاسلام قرائتی
خداوند کسی را گمراه نمیکند مگر خودش راه گمراهی را انتخاب کند
خداوند کسى را گمراه نمىکند، لیکن اگر کسى با اراده خود راه انحراف را برگزیند، خدا او را به حال خود رها مىسازد و این رهاکردن بزرگترین کیفر و قهر الهى است. ابلیس نیز چون با اراده خود تکبر و لجاجت کرد، خداوند او را به حال خود رها کرد و مراد از جمله «أَغْوَیتَنِی» نیز همین معناست؛ یعنى اکنون که بخاطر لجاجتم مرا از مَدار لطف خود خارج کردى و به حال خودم واگذاردى من چنین و چنان خواهم کرد.
ابلیس مىداند که گروهى از مردم، از برگزیدگان الهى خواهند بود، (یعنى او نبوّت و امامت را نیز پذیرفته است همان گونه که از «رَبِّ بِما أَغْوَیتَنِی» معلوم مىشود، خدا را پذیرفته است و از دعایش که مرا تا قیامت مهلت بده، روشن مىشود معاد را نیز قبول داشته است.
بنابراین، ابلیس اصول عقائدش درست بود، لیکن عیب او تکبّر و نداشتن روحیه تسلیم و عبودیت بود. پس علم و ایمان به تنهایى کافى نیست، عمل و تسلیم و عبودیت لازم است.
پیامهایی از آیات ۳۹ و ۴۰ سوره مبارکه حجر
۱- ابلیس و ابلیس صفتان عیب خود را به خدا نسبت مىدهند. «أَغْوَیتَنِی»
۲- ابزار انحراف شیطان، زیبا جلوه دادن زشتىهاست. «لَأُزَینَنَّ»
۳- پاکان و مخلصان از دام شیطان درامانند. «الْمُخْلَصِینَ» (البتّه اخلاص داشتن کافى نیست، عنایت خداوند لازم است. زیرا «مخلص» به معناى برگزیده الهى است)
آیات ۴۱ و ۴۲ سوره مبارکه حجر
«قالَ هذا صِراطٌ عَلَی مُسْتَقِیمٌ * إِنَّ عِبادِی لَیسَ لَکَ عَلَیهِمْ سُلْطانٌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَکَ مِنَ الْغاوِینَ» (خداوند) فرمود: این (اخلاص و نجات مخلصان) راه مستقیمى است که خود برعهده دارم. همانا براى تو بر بندگان (برگزیده) من تسلطّى نیست، مگر از گمراهانى که تو را پیروى کنند.
محافظت خدا از بندگان مخلص و برگزیده از وسوسههای شیطان
در آیه قبل، ابلیس گفت: من همه را گمراه مىکنم جز افراد برگزیده و مخلص را. خداوند در این آیه مىفرماید: این که تو حریف بندگان برگزیدهام نمىشوى، راه مستقیم و سنّت من است، یعنى سنّت من آن است که خودم ضامن حفظ آنان باشم، نه آنکه تو به آنان کارى ندارى، بلکه نمىتوانى به آنان کارى داشته باشى.
سؤال: اگر ابلیس حریف بندگان برگزیده نمىشود، پس وسوسه آدم بر خوردن از درخت ممنوعه چه بود؟
پاسخ: ابلیس در آنان طمع دارد و وسوسه هم مىکند و گاهى به ترک اولى نیز وادار مىکند لیکن آنان را گمراه و منحرف نمىکند.
پیامهایی از آیات ۴۱ و ۴۲ سوره مبارکه حجر
۱- شیطان بر آنان که بنده خدا و تسلیم او هستند، سلطهاى ندارد. «عِبادِی لَیسَ لَکَ عَلَیهِمْ سُلْطانٌ»
۲- انسان به اختیار خود، ابلیس را پیروى مىکند. «اتَّبَعَکَ»
۳- اگر با عبادت و تقوا در مَدار بندگان خدا درآمدیم، بیمه مىشویم. «عِبادِی لَیسَ لَکَ …»
۴- کار شیطان وسوسه است، نه سلطه. «لَیسَ لَکَ عَلَیهِمْ سُلْطانٌ» (در قیامت نیز ابلیس در پاسخ اعتراض مردم مىگوید من تنها شما را دعوت کردم، ولى تسلّط و اجبارى بر شما نداشتم)
پینوشت
[۱] . تفسیر المیزان
[۲] . بقره، ۴۳
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=26863