سید مصطفی میرسلیم در گفتوگو با ایسنا درباره سرمایه ملی گفت: «سرمایه» مجموعه امکاناتی است که میتواند برای تولید و کسب درآمد از آن استفاده شود؛ پس، درآمد، سرمایه نیست و تولید هم سرمایه نیست، ولی برای کسب درآمد و دست یافتن به تولید نیاز به سرمایه هست. تا موقعی که سرمایه ای نباشد توقع تولید و کسب درآمد نباید داشت. از این رو، اگر برای تولید و پیشرفت و خروج از فقر و فلاکت اهمیت قائلیم، باید در اندیشه سرمایه گذاری و حفظ سرمایه باشیم و مراقبت کنیم تا آنچه سرمایه محسوب می شود از دست نرود؛ یعنی مصرف نشود و در سفره قرارنگیرد و فقط از درآمد و محصول به کاراندازی سرمایه بهره برداری مصرفی بشود و به علاوه در صورت امکان اگر پس از رفع نیازهای مصرفی، بخشی از درآمد نیز برای تقویت سرمایه اندوخته شود.
وی افزود: سرمایه اقسام مختلفی دارد؛ یکی سرمایه های خودی شامل منابع طبیعی و معادن و سرمایه انسانی و نیز اندوخته های علمی و فنی و فرهنگی و مالی، در یک سرزمین و متعلق به نسلهای پی در پی جوامع مستقر در آن سرزمین؛ دیگری سرمایه های غیر خودی یا خارجی که از سرزمینهای دیگر وارد می شود و تقریبا همان مصادیق را دربرمی گیرد و صاحب آن اهالی سرزمین نیستند، ولی از محصول آن بنابه توافق، هم اهالی سرزمین و هم سرمایه گذاران خارجی استفاده می کنند. گاهی سرمایه گذاری خارجی برای به بهره برداری رساندن بخشی از سرمایه های میهنی انجام می گیرد (به صورت همکاری مشترک که عواید آن به طرفین می رسد) و گاهی به صورت استثمار و اصطلاحاً استعمار است که خیر عمده آن نصیب طرف خارجی می شود.
این عضو کمیسیون اصل نود مجلس درباره احتمال ناتوانی اهالی سرزمینی در بهره برداری شایسته از سرمایه موجود نیز گفت: دلیل آن ممکن است جهل و رخوت و عقب ماندگی و ضعف کمّی و یا کیفی نیروی انسانی بومی باشد. در این حالت استضعاف، گاهی سرمایه به سر سفره ها برده می شود و به مصرف مردم سرزمین می رسد و گاهی بیگانگان از جهل و استیصال مردم بومی سوءاستفاده و با فرصت طلبی به نفع خود سرمایه گذاری می کنند.
میرسلیم درباره شعار برخی از سیاستمداران مبنی بر بردن نفت بر سر سفره های مردم یادآور شد: اگر منظورشان این باشد که عوائد حاصل از فروش نفت خام را مستقیما نقد می کنند و به دست مردم می رسانند یا نوعی یارانه مصرفی از آن تأمین می کنند، در حکم به تاراج دادن سرمایه میهنی است، سرمایه ای که متعلق به همه نسلها است؛ ولی اگر منظور این باشد که یا از عوائد حاصل از فروش نفت برای سرمایه گذاری در صندوق توسعه ملی و ایجاد زیربناهای ماندگار و یا برای فراهم آوردن امکانات اشتغال مولد و تولید کالاهای بادوام استفاده می شود و خیر آن به عموم مردم می رسد، موجه و معقول و منطقی است. در هر حال نباید طوری شعار داده شود که مفهوم اول متبادر به ذهن شود.
وی اضافه کرد: این تصور که سرمایه های میهنی، همان درآمد است و مستقیماً باید به مصرف برسد را متأسفانه برخی از سیاستمداران عوامزده رایج کردهاند و منحصر به میهن ما نمی شود. حُسن آن این است که زود نقد می شود ولی عیب فاحش آن این است که کشور را بعد از چند نسل به سرزمین سوخته تبدیل می کند. مخازن نفتی ما از دوران قاجار و پهلوی به ثمن بخس یعنی با دادن حق ملوکانه ناچیز به پادشاهان وقت و دولت و ایادی آنها، به تاراج رفته است و در جمهوری اسلامی نیز که از اولین شعارهای انقلابی آن، خروج از وابستگی به نفت (به مفهوم ترک روش خام فروشی و مصرف مستقیم عواید آن برای واردات) بوده، کلاً از زمان دارسی یعنی ١٢٨٠ تا کنون بالغ بر ٢٠٠٠ میلیارد دلار از فروش نفت نصیب کشور شده که متأسفانه بیشتر به ویژه در 30 سال نخست، به سود انگلستان بوده و کمتر به سرمایه تبدیل و در صندوق توسعه ملی برای امور زیربنایی صرف شده و امروز آن صندوق تقریباً خالی است. برای مقایسه یادآوری می کنم همین صندوق در کشور نروژ ۵ میلیون نفری که بسیار دیرتر از ما به کشف نفت و استخراج آن رسیده است امروز بالغ بر هزار میلیارد دلار سرمایه دارد. نکته مهم تر این که استخراج از مخازن نفتی نیز به صورت صیانتی انجام نگرفته است.
این نماینده مجلس در توضیح «استخراج صیانتی» گفت: به طور خلاصه باید توجه داشته باشید که نفت و گاز لابلای خلل و فرج در مخازن تحت فشار ذخیره شده است و سرعت و روش استخراج نفت باید به گونه تنظیم شود که مقادیری که پس از استخراج در مخزن باقی می ماند کمینه شود؛ در حال حاضر به دلیل روش فنی ضعیف و افت فشار مخازن ، بهترین استخراج به ۴٠٪ موجودی مخزن می رسد و استخراج باقی مانده صرفه اقتصادی پیدا نمی کند که ناگزیر از روشهایی نظیر تزریق گاز برای افزایش و حفظ فشار استفاده می کنند تا به استخراج ثانویه و حتی ثالثیه دست یابند و باقی مانده موجود در مخازن به کمینه برسد؛ به این فرآیند “صیانت” گفته می شود که گاهی سرعت استخراج غیر فنی و غیر کارشناسانه، برای نشان دادن رشد تولید و فروش نفت، موجب خسارت به صیانت از مخازن شده است.
میرسلیم یادآور شد: همچنین بدتر از آن، استفاده سوختی از نفت است: نزدیک ٩٠٪ از نفت و گاز استخراجی تبدیل به فرآوردههایی می شود که از آنها بهره برداری سوختی می شود مانند بنزین و گازوییل و گاز طبیعی و گاز مایع که ارزش افزوده آن در حدود ٣٠٪ است در حالی که نفت و گاز، مواد اولیه بسیار ارزشمندی است که از آن در پالایشگاهها و تأسیسات پتروشیمی، محصولات میانی و نهایی با ارزش افزوده ای به طور متوسط ۴٠٠٪ قیمت نفت خام به دست می آید، این جا است که عمق فاجعه یعنی به تاراج رفتن یکی از مهمترین مزیتهای نسبی کشور ما، روشن میشود. اصلاح این روش نیازمند راهبرد و برنامه ریزی ویژه است. به یاد داشته باشیم که با وجود تأکیدهای متعدد فقط در حدود ١٠٪ از نفت و گاز در صنعت پتروشیمی تبدیل به محصولات میانی و بخش معتنابهی از آن صادر می شود.
این عضو کمیسیون اصل نود مجلس با بیان اینکه «وضعیت سایر سرمایههای میهنی ما بهتر نیست»، گفت: منابع زیرزمینی آب برای کشور نیمه خشکی مانند ایران، سرمایه مهمی به حساب میآید که اصل آن باید حفظ شود و به اندازه نزولات آسمانی که موجب تغذیه سفره های آب زیر زمینی می شود از آن استخراج شود و در شرایط ویژه مانند خشکسالی بیشتر از ۴٠٪ ظرفیت آن مخازن استحصال نشود تا سازند زمینشناختی تخریب نشود. این بهره برداری به صورت سنتی و به شیوه ای ابتکاری و معقول که از افتخارات ایرانیان است با سازوکار قنات انجام می گرفته است تا این که با بکارگیری ناشایست فناوری چاه عمیق مجاز و غیرمجاز (در حدود ٨٠٠هزار حلقه چاه) در مواردی تا ٩٠٪ از آب سفره زیرزمینی استحصال شده و با تخریب سازند، منجر به فرونشستهای بی سابقه و وحشتناک شده است. به دلیل همین بی تدبیری حتی اگر در آینده ترسالی هم داشته باشیم آبخوان داری میسر نخواهد شد و سفره های تخریب شده امکان تغذیه شدن را نخواهند داشت. بعلاوه در همین روش ناشایست و افت سطح آب زیر زمینی، تقریبا تمام شبکه های قنات کشور از حیّز انتفاع خارج شده است. این وضع جبران ناپذیر است و عواقب آن را غیر از خود ما، نسلهای آینده باید تحمل کنند.
وی تصریح کرد: خاک یکی دیگر از سرمایههای میهنی است که بر اثر چرای بیرویه و ضایع شدن مراتع و آبخوان داری نامناسب همه ساله بین ٧ تا ١٠ تن در هکتار از مرغوبترین خاک کشور به صورت گل و لای از دست می رود. همچنین جنگلهای کشور از سرمایه های بی بدیل است که نزدیک ٨٠٪ آن از بین رفته و در نتیجه به نابودی گونه های گیاهی و جانوری انجامیده است. در نتیجه بیابانزایی خطر ریزگردها و غبار تقریبا تمام کشور را جز نوار باریکی از سواحل بحرخزر، تهدید می کند. به علاوه کیفیت هوای شهرها و مناطق صنعتی به دلیل استفاده ناشایست احتراقی از سوختهای نفت و گاز مواجه با آلودگی های مواد سمّی و همچنین در اثر پدیده تأثیر گازهای گلخانهای، مواجه با بینظمی فصلها و گرمایش عمومی شده است. موارد فوتی ثبت شده ناشی از آلودگی هوا به ده هزار نفر در سال بالغ میشود.
میرسلیم در پایان افزود: سرمایه انسانی ما نیز در زمینههای فرهنگی و اجتماعی گرفتار آسیبهای جدی شده است که بررسی و تشریح آن فرصت مستقل دیگری میطلبد.
انتهای پیام
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=45318