خبرگزاری فارس ـ رحمت رمضانی: گلوله میرزا رضا کرمانی بر قلب ناصرالدین شاه از اوایل ماه ذیقعده سال ۱۳۱۳ ق برابر با اردیبهشت ۱۲۷۵ ش، پایانی بر سلطنت ۵۰ ساله شاهی بود که با القابی مانند قبله عالم، ظلالله، شاهبابا، سلطان صاحبقران معروف بود. نظرات متفاوتی درباره عملکرد ناصرالدین شاه قاجار مطرح میشود برخی معتقدند ناصرالدین شاه بعد از قتل امیر، اصلاحات و نوسازی امیر را ادامه داد. برخی دیگر نیز شاهان قاجاری را به یک چوپ میرانند و یکسر مهر بی کفایتی بر همه آنان میزنند برای واکاوی بهتر دوران ناصری با هومن زالپور پژوهشگر تاریخ نظامی و قاجار به گفتوگو نشستیم.
* نخستین پرسشی که از دوران سلطنت ناصرالدین شاه قاجار میتوان پرسید قتل امیرکبیر ایران بود که به دست ناصرالدین شاه صورت گرفت چرا ناصرالدین شاه وزیر کارآمد خود را به قتل رساند؟
ناصرالدین شاه در اوایل سلطنت
امیرکبیر از رجال ایرانی بود که از زمان فتحعلی شاه در دستگاه عباس میرزا نایب السلطنه و تحت امر امیرنظام زنگنه خدمت میکرد و به سرعت مراحل رشد را طی کرد، او نخست به مقام مستوفی نظام و بعد از مدتی وزیر نظام و در نهایت در دوره ناصرالدین شاه امیر نظام شد. لقب اصلی و رسمی میرزاتقی خان فراهانی امیرنظام بود بعدها به امیرکبیر مشهور شد.
میرزا تقی خان فراهانی در زمان خدمت در دستگاه عباس میرزا تجربیات ذی قیمتی کسب کرد. نخستین مأموریت خارجی امیرکبیر در سن ۲۲ سالگی صورت گرفت. امیر بعد از قتل «الکساندر سرگییویچ گریبایدوف» سفیر روسیه در تهران برای عذرخواهی در هیأت خسرومیرزا به روسیه سفر کرد.
دومین مأموریت امیر یک مأموریت تشریفاتی بود که در این سفر میرزا تقی خان به همراه ناصرالدین میرزای ولی عهد به ایروان رفت تا با تزار روس که به این شهر آمده بود دیدار داشته باشد. امیر در آن مأموریت با پیشرفت صنایع در روسیه آشنا شد.
امیرکبیر
نخستین مأموریت سیاسی مهم امیر ریاست هیأت نمایندگی ایران در کنفرانس «ارزنه الروم» در سال ۱۲۵۹ برای حل اختلافات مرزی با دولت عثمانی بود. این مأموریت دو سال به طول انجامید. به هرحال امیرکبیر از رجال با تجربه و کارکشته بود که تلاش داشت عقب ماندگیهای کشور را که ایرانیان بعد از شکست روسیه پی به آن بردند را جبران کند.
بعد از مرگ محمدشاه سومین شاه قاجار میرزا فضلالله نصیرالملک پیشکار ناصرالدین میرزا ولیعهد محمد شاه نتوانست مقدمات حرکت شاه به تهران را فراهم کند و ناصرالدین میرزا مأموریت را به میرزا تقی خان وزیر نظام سپرد وی با استقراض سی هزار تومان از یک تاجر تبریزی و تدارک نیروی نظامی کافی شش هفته بعد شاه را به تهران رسانید.
امیرکبیر در تهران به خوبی توانست در برگزاری مراسم تاجگذاری به شاه کمک کند همینطور بعد از اینکه ناصرالدین شاه به سلطنت رسید در سرکوب مخالفان و مدعیان سلطنت و شورشهای مختلف در خراسان و مسائل دیگری که بابیها به وجود آورده بودند، نقش زیادی داشت.
در حقیقت اصلاحات امیرکبیر تا اندازهای با قوه قهریه و با دیکتاتوری انجام میشد و این رویه امیر موجب ایجاد دشمنی دربار و نزدیکان شاه به خصوص مهد علیا مادر شاه شد و در نهایت مخالفان امیر زمینه عزل و قتل او را فراهم کردند.
*به نظر شما اگر امیر کمی مدارا میکرد به قتل نمیرسید؟
بله درست است. امیرکبیر به طور کلی به نظر دیگران بی توجه بود و در آخرین سال صدارت تکرو شده بود. ناصرالدین شاه در هفده، هجده سالگی به سلطنت رسید و امیر او را در امور مهم کشور بازی نمیداد و در زمان قتل امیر شاه بیست و اندی سال بیشتر نداشت. تک رویهای امیر دستاویزی برای مخالفانش شد تا ناصرالدین شاه را بترسانند امیر قصد دارد کار سلطنت را یکسره کند و شاه نیز برای امیر محلی از اعراب ندارد. بدین ترتیب با اینکه خواهر ناصرالدین شاه هم به عقد میرزا تقی خان در آمده بود و داماد ناصرالدین شاه محسوب میشد و بالاترین مقام بعد از شاه را هم به عنوان امیرنظام و اتابک اعظم داشت، شاه نسبت به امیر بدبین شد و از صدارت عزلش کرد.
هرچند امیرنظام در اصلاحات و نوسازیهای ارتش به خصوص تأسیس مدرسه دارالفنون، اولین دانشکده ایران در عرصه نظامی، نقش اصلی داشت. اما امیر قبل از اینکه دارالفنون افتتاح شود و معلمان اتریشی و ایتالیایی را برای تدریس به ایران بیایند از صدارت و امارت نظام عزل شد. ناصرالدین شاه بعد از برکناری امیر از صدارت مدرسه دارالفنون را به طور رسمی افتتاح کرد و مانعی برای حضور معلمان اروپایی به ایران نشد. شاه اصلاحاتی را که امیر آغاز کرده بود، ادامه داد. بعدها افرادی مانند میرزا محمدخان سپه سالار و میرزاحسین خان سپه سالار(مشیرالدوله) که عهدهدار صدارت ناصری شدند اصلاحات را دنبال کردند. اولویت اصلاحات هم در عرصه نظامی بود.
*آیا ناصرالدین شاه اقداماتی در زمینه روند نوسازی انجام داد؟
همانطور که گفتم اصلاحات امیرکبیر به علت خودراییها و اشتباهات اواخر عمر و سرعت اصلاحاتاش نیمه کاره ماند و خود نیز سرنوشت تراژیکی پیدا کرد. ناصرالدین شاه اصلاحات و نوسازیها امیر را بعد از قتل امیر ادامه داد. دارالفنون تأسیس شد. مستشاران نظامی از کشورهای مختلفی مانند ایتالیا فرانسه، اتریش و روس و… برای تدریس در دارالفنون وارد کشور شدند. مدارس مختلف نظامی از جمله مدرسه اتاماژوری، مدرسه نظامی همایونی توسط ظلالسلطان مدرسه نظامی ناصری توسط کامران میرزا و غیره ساخته شد. خط فکر و تعلیمات امیر که نشأت گرفته از مکتب عباس میرزا بود، شامل اصلاح و نوسازی و مدرنیزه کردن قشون و امور دیگر ادامه پیدا کرد.
*آیا ناصرالدین شاه توانست در ارتش ایران تحولی ایجاد کند؟
یکی از نقاط عطف دوره ناصری تأسیس دارالفنون و دانشکده افسری و حضور و ورود مستشاران نظامی از کشورهای مختلف برای تعلیم قشون نظامی ایران بود. از دیگر اقدامات این دوره خرید تجهیزات و سازوبرگ جنگی از کشورهای خارجی و تلاش برای بومی سازی دانش تولید تجهیزات و مهمات جنگی در کشور بود مثلا تفنگهایی در ایران ساخته میشد که با نمونه اروپایی برابری میکرد.
ناصرالدین شاه برای دو بار در دوره صدارت میرزا حسین خان سپهسالار به فرنگ سفر کرد و بعد از مسافرت شاه تصمیم گرفت ایران مانند کشورهای فرنگی قشون مستقر دایمی در مرکز کشور داشته باشد که شامل همه رستههای نظامی از جمله سواره نظام، پیاده نظام، توپخانه، مخبران و همینطور فوج مهندسی است. تشکیل سواره نظام مدرن را به مستشاران روسی و سایر افواج را به مستشاران اتریشی سپرد.
ناصرالدین شاه در سنه ۱۳۰۱ ق
با توجه به اسناد آن دوره بعد از تشکیل این قشون ناصرالدین شاه توانست شورشها و ناآرامیهایی که در گوشه و کنار کشور ایجاد میشد را کنترل و سرکوب کند. قدرت این قشون به اندازهای بود وقتی چند فوج قشون به سمت آذربایجان حرکت میکرد عثمانیها به حالت آماده باش در میآمدند در مکاتبات موجود است و خود ناصرالدین شاه در یکی از مکاتبات این را به صراحت گفته است.
قدرت ایران در دوره ناصری از لحاظ نظامی در مقایسه با منطقه و کشورهای هم سطح خود مثل امپراطوری عثمانی در سطح خوبی بود و عثمانیها نسبت به قدرت ایران واهمه داشتند و بعدها این فرضیه مطرح شد که سلطان عثمانی هم در ترور ناصرالدین شاه بیتأثیر نبوده است.
*پس چگونه دوره زمامداری ناصرالدینشاه هرات از ایران جدا شد؟
در همان سالهای اولیه سلطنت ناصرالدین شاه هرات توسط حسام السلطنه فتح شد و بعدها ایران با تهدید، فشار و حمله بریتانیا از جنوب مجبور شد از هرات عقب نشینی کند. در دوران ناصری نکات منفی در دیپلماسی وجود داشت که منجر به امضای قرارداد پاریس توسط امینالملک و امینالدوله شد که هرات و بخشی از افغانستان امروزی از ایران جدا شد.
* از دیگر اقدامات دوره ۵۰ ساله ناصری بفرمایید؟
بعدها در دورهای که میرزا حسین خان سپهسالار در کنار ناصرالدین شاه بود، قحطی بزرگ هم صورت گرفت که البته با وجود تلفات بالا مدیریت شد و میزان مشکلات را کاستند.
بسیاری از مظاهر تجدد یا مدرنیزاسیون در دوره ناصری وارد ایران شد یا گسترش یافت. خیلی از مظاهر تمدنی که بعدها تاریخ نگاری عصر پهلوی آن را به دوران رضاشاه نسبت میدهند، از دوره ناصرالدین شاه وارد ایران شد از کارخانه تولید برق، ایجاد خطوط تلفن و تلگراف گرفته تا بسیاری مظاهر دیگر از جمله عکاسی، تأسیس کارخانجات صنعتی و تولید مهمات و باروت کوبی، صنایع قند، احداث ماشین دودی یا همان راهآهن که تصمیم شاه داشتند در کل ایران گسترش دهند اما به نتیجه نرسید.
مدارس نظامی به قولی دانشکدههای افسری در دوره ناصری احداث شد دوره رضاخان نام مدارس نظام به دانشکده افسری تغییر پیدا کرد و تأسیسش را به رضاشاه نسبت دادند. در حالی که اینگونه نیست کشور از دوره ناصری دارای آموزش عالی بود.
*برخی قتل ناصرالدین شاه را یک جریان میدانند که بابیها و بهاییها در آن دخالت داشتند، نظرتان در این رابطه چیست؟
متأسفانه بنده در این زمینه پژوهشی انجام ندادهام. اما بعد از سرکوب شدید جریان باب در دوره میرزاتقیخان امیرنظام و اعدام سرکرده آنان علی محمدباب شیرازی، این جریان از امیرکبیر و ناصرالدین شاه کینه شدید داشتند. شاخهای از بابیها به فعالیت مسلحانه و تروریستی اعتقاد داشته منتهای آمال و آرزویشان سقوط قاجار و کشتن ناصرالدین شاه بود.
برای رسیدن به این مقصود همه تلاششان را هم کردند. برخی از رجال و روشنفکران به این نحلهها پیوستند به گونهای که برخی پنهانی و برخی هم علنیتر با این جریانات همسو بودند.
در برخی از متون میرزارضای کرمانی قاتل ناصرالدینشاه را بابی میدانستند و در متون دیگر میرزا را کهنه بابی مینامیدند که خودش تا آخر هم این مسئله را کتمان میکرد.
البته جریانات دیگری هم مانند سلطان عثمانی و سیدجمال در قتل شاه موثر بودند آنها نیز علاوه بر بابیها خواهان قتل شاه قاجار و سقوط این سلسله بودند.
*برخی براین اعتقاد هستند در دوره ناصرالدین شاه مرزهای کنونی در ایران تثبیت شد و به عنوان یک ملت شناخته شدیم؟
در دوره ناصرالدین شاه برخی از مرزهای کنونی کشور که قبلاً با عهدنامههای قطعی مشخص نشده بود، مشخص شد. در این دوره ۵۰ ساله نسبت به سالها و حتی قرن گذشته کشور از ثبات نسبی برخوردار شد. ایران دچار جنگهای خارجی در برابر همسایگان و دول مختلف از عثمانی، روس و بریتانیا نشد.
هرچند در این دوره در عرصه دیپلماسی نقاط ضعفی مانند قرارداد پاریس و آخال داشتیم و دولت مرکزی نسبت به همسایگان از جمله روس و انگلیس هنوز ضعیف بود، تلاشهای دیپلماتیک بسیاری نیز صورت گرفت. ناصرالدین شاه در نامهای به یکی از دیپلماتها نوشت و به روسها بگویید ما یک وجب از خاک ایران عقب نشینی نمیکنیم حتی اگر مرا برکنار کنند حاضر نیستم یک وجب هم از خاک ایران واگذار کنم. با این حال در عرصه عمل نقاط ضعفی وجود داشت که باعث جدایی بخشهایی از ایران شد که اصلاً قابل دفاع نیست.
ناصرالدینشاه قاجار به اتفاق جمعی از رجال و مقامات مملکتی
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=46886