خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در بیستونهمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۲۹ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم
«إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّهِ إِذْ أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ * وَ لا یسْتَثْنُونَ * فَطافَ عَلَیها طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ وَ هُمْ نائِمُونَ * فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ * فَتَنادَوْا مُصْبِحِینَ * أَنِ اغْدُوا عَلى حَرْثِکُمْ إِنْ کُنْتُمْ صارِمِینَ» همانا، ما مردم (مکّه را) آزمودیم، همان گونه که صاحبان آن باغ (در یمن) آزمودیم، آنگاه که سوگند یاد کردند صبحگاهان میوههاى باغ را بچینند. و چیزى را (براى فقرا) استثناء نکردند. پس هنگامى که در خواب بودند، از طرف پروردگارت آفتى بر گرد باغ چرخید (و باغ را سوزاند). پس صبح شد در حالى که (اصل باغ به کلى) برچیده شده بود. (آنان بى خبر از ماجرا) بامدادان یکدیگر را ندا دادند. که اگر قصد چیدن میوه دارید به سوى کشتزار حرکت کنید.
شرح آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم توسط حجتالاسلام قرائتی
درختانی که با قهر الهى قطع شدند
مراد از «طائِفٌ»، آفت و بلایى است که بر گرد باغ چرخید و آنرا سوزاند و خاکستر کرد. «صرم» به معناى قطع و چیدن میوه است و مراد از «صریم» برچیده شدن و قطع تمام درختان با قهر الهى است. «فَتَنادَوْا» به معناى نداى افراد براى اجتماع در یک محل و مشورت و هم فکرى است.
قهر الهى، گاهى به افراد مىرسد. همان که فرعون و لشکرش غرق شدند، «اغرقناه و جنوده»[۱]، گاهى به مال مىرسد مثل این آیات که باغش سوخت ولى خودشان سالم بودند و گاهى به افراد و مال، هر دو مىرسد، نظیر قارون که خودش و خانهاش و سرمایهاش به خاک فرو رفت. «فَخَسَفْنا بِهِ وَ بِدارِهِ»[۲]
بخل مانع خیر به انسان
در این سوره دو بار از بخل انتقاد شده است. یک بار در آیه «مَنَّاعٍ لِلْخَیرِ» و یک بار داستان این آیات. سنّتهاى خوب نیاکان را باید ادامه داد امّا در این داستان وارثان تصمیم گرفتند راه پدر را کنار و فقرا را محروم کنند. گناه، سبب محرومیت است. امام باقر علیه السلام فرمود: «ان الرجل لیذنب الذنب فیدرء عنه الرزق»[۳]
مردى که گناه مىکند، به همان میزان از رزق الهى محروم مىشود. چنانکه در روایت آمده است: گاهى انسان به خاطر گناه از نماز شب محروم مىگردد.[۴] ارزش مال تا جایى است که فکر را منحرف نکند وگرنه به حکم خداوند مسجد ضرار خراب مىشود و گوساله طلایى سامرى را مىسوزاند. «لَنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنْسِفَنَّهُ فِی الْیمِّ نَسْفاً»[۵]
داستان باغ سوخته
مرد باغدارى که هر سال از میوههاى باغش به فقرا انفاق مىکرد از دنیا رفت. وارثان تصمیم گرفتند فقرا را محروم نمایند، تنها یکى از وارثان مخالف بود ولى اکثر آنان بخل ورزیدند و براى محروم کردن فقرا تصمیم گرفتند که سحرگاهان به باغ روند و میوهها را بچینند تا فقرا آگاه نشوند. به باغ رفتند، آن را یک تخته خاکستر دیدند. گفتند: ما راه را گم کردهایم، این باغ ما نیست. امّا دیگرى گفت: ما از راه درست پدر منحرف شدیم و تصمیم گرفتیم فقرا را محروم کنیم، لذا خودمان محروم شدیم. آن فرزندى که از روز اول با بخل مخالف بود، گفت: آیا به شما نگفتم این فکر غلط است؟ به هر حال آنان قهر الهى را دیدند و متنبّه شدند و یکدیگر را ملامت کردند.
پیامهایی از آیات ۱۷ تا ۲۲ سوره مبارکه قلم
۱- آزمایش یکى از سنّتهاى الهى است. «إِنَّا بَلَوْناهُمْ کَما بَلَوْنا»
۲- قرآن، نمونه هاى مختلف اتحاد الهى را بیان مىدارد تا ما با شیوه آزمون الهى آشنا شویم. «کَما بَلَوْنا أَصْحابَ الْجَنَّهِ»
۳- طرحهایى که به محروم کردن فقرا بینجامد ناکام است. «أَقْسَمُوا … وَ لا یسْتَثْنُونَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۴- هر سوگندى ارزش ندارد. «أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ»
۵- قهر الهى مخصوص آخرت نیست بلکه گاهى در دنیا و بسیار سریع واقع مىشود. «فَطافَ عَلَیها طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۶- تنبیه و کیفر از شئون ربوبیت است و جنبه تربیتى دارد. «طائِفٌ مِنْ رَبِّکَ»
۷- هیچ کس نمىتواند بر خدا پیشى بگیرد. (اینها صبح زود براى چیدن میوهها برخاستند ولى خداوند سحر باغ را سوزاند.) «وَ هُمْ نائِمُونَ»
۸- کیفر و جرم باید متناسب باشد. چون فقرا را محروم کردند پس محروم شدند. «لا یسْتَثْنُونَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۹- فکر و تدبیر انسان در برابر تدبیر خدا بىرنگ است. (در اینجا وارثان تصمیمى گرفتند و خداوند اراده دیگرى فرمود.) «أَقْسَمُوا لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۱۰- خداوند حامى فقراست. با اینکه فقرا از تصمیم وارثان خبر نداشتند ولى خداوند به حمایت از فقرا و براى تنبیه وارثان بخیل، باغ را سوزاند. «لا یسْتَثْنُونَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۱۱- کامیابىهاى انسان در انحصار محاسبات او نیست. در این داستان محاسبات به گونهاى بود، امّا نتیجه چیز دیگرى شد. «لَیصْرِمُنَّها مُصْبِحِینَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۱۲- نیت بد، اگر همراه با برنامهریزى و انجام اقدامات مقدماتى باشد، کیفر دارد. «وَ لا یسْتَثْنُونَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۱۳- ثروتى که محرومان از آن بهرهمند نشوند، نبودنش بهتر است. «فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
۱۴- حرص و بخل، سبب زیادت سرمایه و کامیابى نمىشود. «لا یسْتَثْنُونَ … فَأَصْبَحَتْ کَالصَّرِیمِ»
آیات ۲۳ تا ۳۳ سوره مبارکه قلم
فَانْطَلَقُوا وَ هُمْ یتَخافَتُونَ «۲۳» أَنْ لا یدْخُلَنَّهَا الْیوْمَ عَلَیکُمْ مِسْکِینٌ «۲۴» وَ غَدَوْا عَلى حَرْدٍ قادِرِینَ «۲۵» فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ «۲۶» بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ «۲۷» قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ لَوْ لا تُسَبِّحُونَ «۲۸» قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ «۲۹» فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یتَلاوَمُونَ «۳۰» قالُوا یا وَیلَنا إِنَّا کُنَّا طاغِینَ «۳۱» عَسى رَبُّنا أَنْ یبْدِلَنا خَیراً مِنْها إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ «۳۲» کَذلِکَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ «۳۳» پس به راه افتادند، در حالى که آهسته با یکدیگر مىگفتند. که مبادا امروز مسکینى بر شما وارد شود. در آن صبحگاهان قصد باغ کردند در حالى که خود را قادر (بر جمع محصول) مىپنداشتند. پس چون آن را (سوخته) دیدند، گفتند: ما راه را گم کردهایم، (این باغ ما نیست). عاقلترین آنها گفت: آیا به شما نگفتم چرا خدا را منزّه نمىدانید (و با تصمیم بر بخل خیال کردید خدا عاجز و شما همه کارهاید). گفتند: پروردگار ما منزّه است، قطعاً ما ستمکاریم. پس به یکدیگر روى آورده در حالى که به ملامت هم مىپرداختند. گفتند واى بر ما که سرکش بودیم. امید است پروردگار ما بهتر از آن رابراى ما جایگزین کند، همانا ما به پروردگارمان رغبت و امید داریم. اینگونه است عذاب و اگر بدانند عذاب آخرت بزرگتر است.
شرح آیات ۲۳ تا ۳۳ سوره مبارکه قلم توسط حجتالاسلام قرائتی
حرص و بخل
«حَرْدٍ» به معناى بخل و منع دیگران است. «غَدَوْا عَلى حَرْدٍ» یعنى صاحبان باغ به قصد محروم کردن فقرا حرکت کردند. حرص و بخل، انسان را سنگدل مىکند، تا آن جا که به مسکین و فقیر رحم نمىکند. «لا یدْخُلَنَّهَا الْیوْمَ عَلَیکُمْ مِسْکِینٌ» «أَوْسَطِ» به کسى گویند که معتدل و به دور از افراط و تفریط باشد.[۶]
بیتوجهی به محرومان که سبب سوختن باغ شد
رسیدگى به مساکین مستحب نیست، بلکه واجب است، زیرا خداوند به خاطر ترک مستحب کسى را کیفر نمىدهد. در این آیه محروم کردن مسکین سبب سوختن باغ در دنیا شد و در آخرت نیز، دوزخیان، دلیل دوزخى شدن خود را بى اعتنایى به محرومان مىدانند. «ما سَلَکَکُمْ فِی سَقَرَ … لَمْ نَکُ نُطْعِمُ الْمِسْکِینَ»[۷]
رسیدگی به فقرا مؤمن و کافر ندارد
رسیدگى به فقرا، مخصوص فقراى مؤمن نیست. در این ماجرا سخنى از ایمان و کفر فقیران نیست بلکه سخن از بخل و حرص بعضى و گرسنگى و فقر دیگران است. گاهى براى تغییر فکر و فرهنگ، باید فرد یا گروهى خطاکار در جامعه رسوا شوند تا موجب عبرت دیگران گردند. خداوندى که «اظهر الجمیل و ستر القبیح» است پرده بردارى مىکند و ماجراى باغى که سوخت تابلوى تاریخ مىشود.)
در دعا و گفتگو با خداوند کلمه «رَبِّنا» را زیاد بکار ببریم. در این آیات چند بار این کلمه تکرار شده است. «رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ … عَسى رَبُّنا أَنْ یبْدِلَنا … إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ» قهر خدا که آمد همه را مىسوزاند. با اینکه یکى از وارثان مخالف محروم کردن فقرا بودسهم او نیز سوخت.
نمونههاى عذاب دنیوى
الف) سلب نعمت. ب) سلطه اشرار. ج) سلب توفیق. د) سلب امنیت و آرامش ولى عذاب آخرت شدید، الیم، عظیم و کبیر است. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ»
پیامهایی از آیات ۲۳ تا ۳۳ سوره مبارکه قلم
۱- هرچه قصد سوء بیشتر باشد، خطر بیشتر است. «لا یدْخُلَنَّهَا» (گفتند: احدى از فقرا وارد باغ نشود، خداوند هم تمام باغ را سوزاند.)
۲- حرص و بخل گاهى به قدرى شدید مىشود که فرد حاضر نیست حتّى یک فقیر را بهرهمند سازد. «مِسْکِینٌ» در قالب مفرد آمده است.
۳- روحیه حریصانه «لا یسْتَثْنُونَ»، تصمیم مخفیانه «یتَخافَتُونَ» و اقدام قدرتمندانه «قادِرِینَ»، هیچیک کارى از پیش نمىبرد. (بل نحن محرومون)
۴- از فواید حوادث تلخ، بازگشت به خویشتن است. «فَلَمَّا رَأَوْها قالُوا إِنَّا لَضَالُّونَ»
۵- اگر دیگران را از یک جهت محروم کنیم، از چند جهت محروم مىشویم. «بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ» (محروم از میوه، محروم از پاداش الهى، محروم از دعاى فقرا، محروم از رضایت روح پدر، محروم از عزّت اجتماعى)
۶- حرف حق را بگویید، گرچه در اقلیت باشید. «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ …»
۷- اعتدال و خردمندى، سبب دستگیرى از مستمندان و مانع حرص و بخل است. «قالَ أَوْسَطُهُمْ»
۸- در شیوه تبلیغ، از فرصتها استفاده کنید. کسانى که دیروز حاضر به شنیدن حرف حق نبودند، امروز حاضر به شنیدن شدند. «قالَ أَوْسَطُهُمْ أَ لَمْ أَقُلْ لَکُمْ …»
۹- در تحلیل و بررسى ناگوارىها به کوتاهىهاى خودمان اعتراف کنیم و خداوند را منزّه بدانیم. «سُبْحانَ رَبِّنا إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ»
۱۰- آنچه را دیروز انجام ندادهاید، امروز جبران کنید. «لَوْ لا تُسَبِّحُونَ- قالُوا سُبْحانَ رَبِّنا»
۱۱- ریشه محرومیت از الطاف الهى، ظلم انسان به خویشتن است. بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ … إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ
۱۲- اگر اتّحاد بر اساس تقوا نباشد، سرانجام به تفرقه تبدیل مىشود. (برادرانى که پیش از این براى محروم کردن همدست بودند، امروز یکدیگر را ملامت کرده و گناه را به گردن یکدیگر مىاندازند.) «فَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍ یتَلاوَمُونَ»
۱۳- ندادن حق دیگران، ظلم به خویش و طغیان به دیگران است. «إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ- إِنَّا کُنَّا طاغِینَ»
۱۴- در برابر خداوند، به ضعف و زشتى عمل خود اعتراف بیشترى کنیم. «إِنَّا کُنَّا ظالِمِینَ- إِنَّا کُنَّا طاغِینَ» (چنانکه على علیه السلام در دعاى کمیل مىگوید: «معتذرا نادما، منکسرا مستقیلا، مستغفرا منیبا مقرا مذعنا معترفا»)
۱۵- به هنگام از دست دادن اموال دنیوى، به لطف و رحمت الهى امیدوار باشید که بهتر از آن را به شما بدهد. «عَسى رَبُّنا أَنْ یبْدِلَنا خَیراً مِنْها»
۱۶- دست خداوند براى تأمین و جبران باز است. گناهکاران مایوس نباشند و خود را براى همیشه شکست خورده نپندارند. «یبْدِلَنا خَیراً مِنْها»
۱۷- هیچ وقت براى بازگشت به خدا دیر نیست. «إِنَّا إِلى رَبِّنا راغِبُونَ» (صاحبان باغ با مشاهده باغ سوخته، از خواب غفلت بیدار شدند و توبه کردند و به سوى خدا روى آوردند.)
۱۸- شکستن دل فقیر، کیفر دنیوى و اخروى دارد. «کَذلِکَ الْعَذابُ وَ لَعَذابُ الْآخِرَهِ»
۱۹- ایمان به کیفر و عذاب قیامت، مانع بخل و طغیان و ظلم است. «وَ لَعَذابُ الْآخِرَهِ أَکْبَرُ لَوْ کانُوا یعْلَمُونَ»
پینوشتها
[۱] . یونس، ۷۳
[۲] . قصص، ۸۱
[۳] . تفسیر نورالثقلین
[۴] . تفسیر مراغى
[۵] . طه، ۹۷
[۶] . مفردات راغب
[۷] . مدثر، ۴۲ و ۴۴
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=46971