به گزارش ایسنا، امروز دهم اسفند چهل و سومین سالروز هجرت سیدروحالله موسوی خمینی از تهران به قم در سال 1357 است.
منحصر به فردترین رهبر سیاسی جهان قبل از رانده شدن از وطن در خانه شخصیاش در خیابان یخچالقاضی قم سکونت داشت. او به دنبال بازداشت و تبعید 14 ساله از وطن در محلهها و خیابانهای زیادی در آنکارا و بورسیای ترکیه، کاظمین، سامرا، کربلا و نجف عراق و پاریس و نوفل لوشاتوی فرانسه تردد کرد. کوچهها و خیابانهایی که بعد از حضور ایشان شهرت جهانی پیدا کردند.
خیابانی که امام خمینی (ره) در بورسای ترکیه در آن تردد داشتند ابتدا «عجم» نام داشت که بعد از سفر ادریس السنوسی یکی از پادشاهان لیبی به این شهر برای آبدرمانی، نامش به السنوسی تغییر کرد اما این نام هم بعد از روی کار آمدن معمر قذافی بار دیگر تغییر کرد و «زبیده خانم» نام گرفت.
ایشان در کاظمین، سامرا، کربلا و نجف عراق نیز در اطراف بارگاه ملکوتی ائمه معصومین در کوچهها و خیابانهای تنگ واقع در محلات قدیمی با بافت فرسوده سکونت داشتند در پاریس اما ابتدا در محله کشان که محلهای با فرم مهندسی و بهروز داشت ساکن شدند و دو روز بعد به خانه قدیمی یکی از دوستدارانشان در دهکده نوفل لوشاتو نقل مکان کردند.
ایشان پس از بازگشت عزتمندانه و با شکوه به وطن در تاریخ 12 بهمن 1357، 28 روز در دو مدرسه رفاه و علوی واقع در خیابانهای عینالدوله و شقاباشی از خیابانهای قدیمی و مرکزی شهر تهران که اکنون «ایران» نام دارد، سکونت کردند و از 10 اسفند 1357 تا دوم بهمن 1358 با دوری از پایتخت و به مدت ۳۲۸ روز به شهر قم هجرت کردند و ابتدا در خانهای اعیانی و بزرگ در خیابان ساحلی و بعد در خیابان بهار در منزل کوچک آیتالله محمد یزدی سکونت کردند.
اما دوری از پایتخت و دسترسی سخت مدیران ارشد نظام سیاسی جدید در کنار بیماری قلبی فقدان امکانات بیمارستانی مناسب برای معالجه ایشان در شهر قم، به تجویز پزشک مخصوصشان به بیمارستان فوق تخصص قلب و عروق تهران انتقال یافتند. ایشان ابتدا در بیمارستان قلب شهید رجایی در اطراف پارک ملت تهران بستری شدند و بعد از اطمینان پزشکان از سلامتی قلب امام به خیابان دربند و منزل شخصی به نام حاج آقا مشرف منتقل شدند.
تیم پزشکی بنیانگذار جمهوی اسلامی تاکید داشتند امام امت در محلهای مناسب به دور از آلودگی هوا و در دسترس پزشکان و تجهیزات بیمارستانی در شهر تهران سکونت کنند. ایشان به رغم مخالف بودن با نظر پزشکان و مسوولان ارشد نظام و اصرار بر بازگشت به شهر قم در نهایت پیشنهاد آنان را پذیرفتند و محله جماران و منزل مشترک خواهر و برادر حجت الاسلام امامی جمارانی سکونت کردند.
هجرت از تهران
اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطرات روزنوشت خود درباره علت مهاجرت امام خمینی به شهر قم چنین نوشت: «حضرت امام که تصمیم گرفتن به قم بروند، خیلی سریع اقدام کردند تا نهادهای اصلی نظام، شکل قانونی بگیرد. البته در آن ایام، معمول نبود که انقلابیها چنین کاری بکنند و عموماً شکلگیری نهادهای نظام جدید در انقلابهای مهم ۱۰-۱۵ سالی طول میکشید اما چون امام برای حضور در قم عجله داشتند و ما هم با توجه به آشنایی که با اندیشه ایشان داشتیم، میدانستیم که حضورشان در تهران موقت است، لذا قبول داشتیم که ایشان به قم بروند، چون در قم هم به ایشان دسترسی داشتیم و جای نگرانی نبود.»
امام خمینی در دیداری که در تاریخ ۱۲ بهمن ۱۳۵۷ با جمعی از طلاب و روحانیون قمی در مدرسه علوی تهران داشتند از تصمیمشان برای مهاجرت به شهر قم خبر دادند.
رهبر فقید انقلاب اسلامی گفتند: «من انشاءالله بعد از چند روز دیگر میآیم خدمت شما به قم، انشاءالله آنجا در خدمتتان خواهم بود. امیدوارم که همهمان با هم در یک صف باشیم؛ نه جلو و عقب، در یک صف همه با هم به پیش برویم و انشاءالله مقاصد شرعی اسلامی را به پیش ببریم.»
امام امت قم را شهری پیش قدم در دوران نهضت معرفی و بیان کردند: «من کمتر موفق شدم که برادرهای قمی خودم را از نزدیک ببینم. … و علاقه خودم را به آنها تقدیم کنم. … از قم علم منتشر می شود. از قم قدرت منتشر می شود. قم نمونه بود و من مفتخرم که در قم هستم. من ۱۵ سال یا قدری بیشتر از شما دور بودم؛ لکن دلم اینجا بود. با شما بودم. شما غیرتمندان، شما پاکجوانان سرمشق همه شدید. قم همیشه پیشقدم در امور بوده است.»
به دنبال این تصمیم، امام ساعت ۹:۲۰ دقیقه صبح روز دهم اسفند 1357 در میان ابراز احساسات شدید صدها هزار نفر از شهروندان قمی و روستاها و شهرستانهای اطراف قم در حلقهای از خودروهای محافظ و اسکورت قم شدند. ایشان قبل از ورود به شهر برای ادای احترام و قرائت فاتحه برای شهدای انقلاب اسلامی به بهشت معصومه رفتند.
بعد از ورود امام به داخل شهر انبوهی از مردم در طول مسیر در خیابانهای منتهی به حرم مطهر حضرت معصومه (س) صفوف چندین کیلومتری تشکیل داده بودند. ازدحام جمعیت استقبال کننده به حدی بود که پاسداران محافظ و ماموران انتظامات از بیم جان امام به اجبار ایشان و سید احمد را داخل یک دستگاه آمبولانس نشاندند و از میان انبوه جمعیت به سرعت به سمت مسجد امام حسن مجتبی (ع) بردند.
امام در میان استقبال آیتالله شهابالدین اشراقی، آیتالله سیدمحمدرضا گلپایگانی، آیتالله سید شهابالدین مرعشی نجفی و آیتالله سید محمدکاظم شریعتمداری و پس از دقایقی استراحت در مسجد سوار بر ماشین پلیسراه ژاندارمری برای زیارت و دیدار با سایر علمای قم به سمت حرم رفتند.
خودرو حامل امام خمینی ساعت ۱۱:۱۷ صبح جلوی در آستانه صحن مطهر توقف کرد و امام پس از سالها دوری از وطن به زیارت مرقد مطهر حضرت معصومه رفتند.
پس از زیارت و مختصر استراحتی در میان استقبال علما، طلاب و مردم قم به مدرسه فیضیه رفتند و سخنان مفصلی درباره مبارزات ملت در دوران نهضت، برنامههای رفاهی، مادی و معنوی حکومت و دولت، استقرار نظام جمهوری اسلامی و لزوم خودسازی مردم و مسوولان بیان کردند.
آیتالله محمد یزدی، رییس ستاد استقبال از امام در شهر قم در کتاب خاطراتش درباره ماجرای تعیین محل سکونت امام در قم نوشت: «اما در خصوص محل زندگی امام، به اتفاق به این نتیجه رسیدیم که منزل سابق امام در کوچه یخچالقاضی به هیچ وجه برای این منظور مناسب نیست و احتمال این که مردم به خصوص خانمها زیر دست و پا بمانند، زیاد بود. قرار شد جایی تهیه شود که هم نزدیک به مدرسه فیضیه باشد و هم مردم در آسایش باشند.
چند روز بعد عنوان شد که منزلی در خیابان ساحلی نزدیک حسینیه آیتالله مرعشی قرار دارد که در کنار خیابان است و متعلق به یکی از فرش فروشان قمی است. قرار شد که ما برویم و آنجا را ببینیم. اگر پسند کردیم، اقدامات بعدی را انجام دهیم. وقتی به محل مراجعه کردیم، دیدیم که منزل مزبور، اعیانی و دارای اتاقهای متعددی است و محوطه باز مقابل آن هم برای اجتماعات مناسب است. قرار شد که همان منزل برای اسکان امام در نظر گرفته شود.
همان گونه که بنده احتمال میدادم، حضرت امام مدتی بعد از تشریف فرمایی به تهران مصمم شدند که به قم بیایند. ما هم منزل اعیانی یادشده را در خیابان ساحلی مفروش کردیم و به امکانات زیادی مجهز نمودیم.»
مدرسه فیضیه از سوی کمیته استقبال قم به عنوان محل اصلی سخنرانیهای امام در نظر گرفته شد.
آیتالله یزدی گفت: «حتی یک بار به اتفاق آقای منتظری به مدرسه فیضیه رفتیم و خود را به لب پنجره کتابخانه که مشرف به حیاط فیضیه بود، رساندیم. در آنجا به اتفاق آقای منتظری در جای فرضی امام ایستادیم. من گفتم: «فرض کنید الان امام تشریف آوردهاند و میخواهند از اینجا با مردم صحبت کنند. لب این پنجره که عملی نیست.» در نهایت قرار شد جایگاهی اختصاصی برای امام درست شود.
چند روز بعد طرح این جایگاه را نزد آقای منتظری بردند. آقای منتظری به من گفتند: «شما دستور ساخت این جایگاه را بده وقتی آماده شد، من هم میآیم و نگاه میکنم.» حاصل کار جایگاهی بود که شما عکس آن را در تصاویر مربوط به آن ایام دیدید. این جایگاه دارای پلههایی از آهن بود و امام میتوانستند بعد از اتمام سخنرانیشان از طریق این پلهها پایین بیایند و سپس از راه پلههای کتابخانه فیضیه بالا بروند و در اتاقی که برای ایشان در قسمت کتابخانه در نظر گرفته شده بود، استراحت کنند.
… امام بعد از اتمام ملاقات با مراجع به منزلی که برای اسکان ایشان در نظر گرفته بودیم، آمدند و بعد از آن قرار شد به مدرسه فیضیه بروند و نخستین سخنرانیشان را در آنجا ایراد کنند. اولین بار که به جایگاهی که ساخته بودیم، تشریف آوردند، روی صندلی نشستند. در اولین سخنرانی امام ـ که نوارش هم موجود است ـ صدای جمعیت نشان میدهد که صحن مدرسه فیضیه مملو از جمعیت است و صدا به صدا نمیرسد. ظاهراً وسایل صوتی هم جوابگوی آن فضا و شرایط نبود. سیل جمعیت گرمازا بود و با آنکه در فصل زمستان به سر میبردیم، ناچار شدند که روی سر مردم آب بپاشند تا از گرما کاسته شود.
آیتالله یزدی در خاطراتش به واکنش امام نسبت به خانه خیابان ساحلی اشاره کرد و گفت: «چند روز پس از آنکه برای حضرت امام خانهای مناسب و خوب تهیه کردیم، یک روز حاج احمد آقا اطلاع دادند که حضرت امام فرمودهاند: «من در خانه خیابان ساحلی نمیمانم؛ چون خیلی اعیانی است و تزئیناتش زیاد است و برای من طلبه میروم.» گفتم: «یعنی چه؟ ما این همه برای آماده کردن این خانه تلاش کردهایم.» من این موضوع را با آقایان اشراقی و منتظری در میان نهادم و مجددا به یاد کوچههای تنگ یخچال قاضی افتادیم و به حاج احمد آقا هم گفتیم که: «آیا فکر اجتماع مردم را کردهاید و میدانید مردم چقدر به مشکل برخواهند خورد؟» احمد آقا گفت: «میدانید که وقتی امام حرفی را بزنند دیگر بالای حرف ایشان نمیشود حرفی زد. خلاصه ظرف همین دو سه روز باید در این خصوص فکری کرد.»
قرار شد احمد آقا خودش با ما همراه شود. شروع کردیم به دیدن خانه. در مسیر خیابان بهار، منزلی پیدا کردیم که از نظر ما بسیار مناسب بود و صاحبش هم از صیمیم قلب ابراز کرد که «منزل من در اختیار شما. تا هر وقت که خواستید، میتوانید از اینجا استفاده کنید.» حاج احمد آقا گفت: «اینجا برای امام مناسب نیست. ولی برای مادرم خوب است. اگر آنها از امام جدا باشند، بهتر است.»
دوباره شروع کردیم به جست و جو [برای خانه امام]. اما خانهای که باب میل حاج احمد آقا باشد، پیدا نکردیم. تا این که مرحوم احمد آقا گفتند: «اگر موافقید برویم منزل خود شما را هم ببینیم.» گفتم : «منزل ما فوقالعاده کوچک است و بعید است به درد شما بخورد.» گفت: «دیدنش ضرر ندارد.»… احمد آقا منزل را دید، ولی نظر خاصی نداد.
چند روز بعد اطلاع داد که امام فرمودهاند: «به منزل آقای یزدی میرویم»، با شنیدن این خبر بسیار خوشحال شدم و خدا را شکر کردم که این افتخار نصیب من شده است ولی متعجب از اینکه چطور حضرت امام این جا را بر آن منزل مجلل و بزرگ برای سکونت خود و خانوادهشان برگزیدهاند گفتم: «حاج احمد آقا! اینجا خیلی کوچک است. چهطور میخواهید رفت و آمدها را تنظیم کنید؟» گفت: «به هر حال امام فرمودند به آنجا نقل مکان میکنیم.»
منابع
صحیفه امام، ج۱۴، ص ۷۵
کتاب خاطرات آیتالله محمد یزدی، مرکز اسناد انقلاب اسلامی
انتهای پیام
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=548654