خبرگزاری فارس ـ گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در سیزدهمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۱۳ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیه ۱۹ سوره مبارکه رعد
«أَ فَمَنْ یعْلَمُ أَنَّما أُنْزِلَ إِلَیکَ مِنْ رَبِّکَ الْحَقُّ کَمَنْ هُوَ أَعْمى إِنَّما یتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ» پس آیا کسىکه مىداند آنچه از جانب پروردگارت بسوى تو نازل شده حقّ است، مانند کسى است که نابیناست؟ همانا تنها صاحبان خرد پند مىگیرند.
شرح آیه ۱۹ سوره مبارکه رعد توسط حجتالاسلام قرائتی
آثار استجابت دعوت انبیاء
در آیه قبل به کسانى که دعوت حیاتبخش انبیا علیهم السلام را اجابت مىکنند اشاره شد، این آیه و آیات بعد، آثار استجابت آن دعوت را بیان مىفرماید. هر کدام از فطرت، عقل و علم در انسان، مغز و لبّى دارند که گاه بواسطه عادات، رسوم، خرافات، غرائز، روى آنها پوشیده مىشود، لذا انسان باید دائماً متوجّه آن هسته مرکزى و مغز آنها باشد.[۱]
سیماى خردمندان در قرآن
واژه «اولوا الالباب» چندین مرتبه در قرآن آمده و هر مرتبه همراه با یک کمال و وصفى بیان شده است. از جمله:
۱. راز احکام را مىفهمند. «وَ لَکُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ یا أُولِی الْأَلْبابِ»[۲] اى صاحبان خرد! براى شما در قصاص، حیات (و زندگى نهفته) است.
۲. آیندهنگر هستند. «تَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوى وَ اتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبابِ»[۳] و زاد و توشه تهیه کنید که البتّه بهترین زاد و توشه، پرهیزگارى است. اى خردمندان!
۳. دنیا را محل عبور و گذر مىدانند نه توقفگاه و مقصد. «لِأُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ … یتَفَکَّرُونَ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ رَبَّنا ما خَلَقْتَ هذا باطِلًا»[۴] (خردمندان) کسانى هستند که … در آفرینش آسمانها و زمین اندیشه مىکنند (و از عمق جان مىگویند:) پروردگارا! این هستى را باطل و بى هدف نیافریدهاى.
۴. از تاریخ، درس عبرت مىگیرند. «لَقَدْ کانَ فِی قَصَصِهِمْ عِبْرَهٌ لِأُولِی الْأَلْبابِ»[۵] به راستى در سرگذشت آنان، براى خردمندان عبرتى است.
۵. بهترین و برترین منطق را مىپذیرند. «الَّذِینَ یسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ … وَ أُولئِکَ هُمْ أُولُوا الْأَلْبابِ»[۶] آنان که سخن را با دقّت مىشنوند و بهترین آن را پیروى مىکنند … و آنانند همان خردمندان.
۶. اهل تهجّد و عبادت مىباشند. «أَمَّنْ هُوَ قانِتٌ آناءَ اللَّیلِ … إِنَّما یتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»[۷] آیا (چنین کسى بهتر است یا) آن کس که در طول شب در حال سجده و قیام به اطاعت مشغول است … تنها خردمندان متذکّر مىشوند (و پند مىپذیرند).
پیامهایی از آیه ۱۹ سوره مبارکه رعد
۱- قرآن انسان بىخبر از حقّ را نابینا مىداند. به جاى «کمن هو لا یعلم» فرموده است «کَمَنْ هُوَ أَعْمى»
۲- دین، مطابقت فطرت انسانهاست، تنها تذکّر لازم است تا غفلت زدایى شود. «إِنَّما یتَذَکَّرُ…»
۳- عقلى که انسان را به حقانیت کتاب آسمانى نرساند، عقل نیست. «إِنَّما یتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»
۴- علم مفید، محصول تعقّل و تذکّر است. «فَمَنْ یعْلَمُ، یتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»
۵- براى رسیدن به عقل سلیم و فطرت خالص باید گناه و غفلت را از خود دور کرد. «إِنَّما یتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»
آیه ۲۰ سوره مبارکه رعد
«الَّذِینَ یوفُونَ بِعَهْدِ اللَّهِ وَ لا ینْقُضُونَ الْمِیثاقَ» (خردمندان) کسانى هستند که به پیمان الهى وفا مىکنند و عهد (او را) نمىشکنند.
شرح آیه ۲۰ سوره مبارکه رعد توسط حجتالاسلام قرائتی
انواع عهد و پیمان و پیمان با خداوند
«عهد الله» هم شامل پیمانهاى فطرى از قبیل عشق به حقّ و عدالت مىشود، هم پیمانهاى عقلى مثل درک حقایق عالم هستى و مبدأ و معاد را در برمىگیرد، هم بر پیمانهاى شرعى همچون عمل به واجبات و ترک محرّمات اطلاق مىگردد و هم بر پیمانهایى که انسانها با یکدیگر مىبندند و متعهّد مىشوند و خداوند مراعات آنها را واجب فرموده، صادق است.[۸]
یکى از مهمترین پیمانهاى الهى، امامت رهبران آسمانى است. بعد از آنکه حضرت ابراهیم علیه السلام با پشت سرگذاشتن آزمایشهاى متعدّد به مقام امامت رسید، از خداوند خواست تا فرزندان او نیز داراى این مقام شوند. خداوند براى روشن شدن جایگاه امامت، به جاى آنکه بفرماید مقام امامت به افراد ظالم نمىرسد فرمود: «لا ینالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ» عهد من به ستمگران نمىرسد.
«میثاق» به چیزى گفته مىشود که دل انسان با آن وثوق و اطمینان پیدا مىکند و از آنجا که وجود یک رهبر الهى، دل و جان انسانها را آرام و مطمئن مىسازد. لذا از مصادیق میثاق شمرده شده است. وفاى به عهد مانند احترام به والدین و ردّ امانت، تنها از حقوق اسلامى نیست، بلکه از حقوق انسانى است. لذا هر خردمند و عاقلى باید آن را مراعات کند.
پیامهایی از آیه ۲۰ سوره مبارکه رعد
۱- عقل صحیح وسالم، انسان را به دین الهى وفادار مىسازد. «أُولُوا الْأَلْبابِ، الَّذِینَ یوفُونَ»
۲- وفاى به عهد از آثار خرد و عقل است. «أُولُوا الْأَلْبابِ- یوفُونَ…»
۳- احترام به پیمانها و قراردادهاى اجتماعى، از ویژگىهاى انسان مؤمن عاقل است. «لا ینْقُضُونَ الْمِیثاقَ»
آیه ۲۱ سوره مبارکه رعد
«وَ الَّذِینَ یصِلُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَ یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ یخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» و (خردمندان) کسانى هستند که آنچه را خداوند به پیوند با آن فرمان داده پیوند مىدهند و در برابر پروردگارشان (بخاطر شناختى که دارند خشوع و) خشیت دارند و از سختى حساب مىترسند.
شرح آیه ۲۱ سوره مبارکه رعد توسط حجتالاسلام قرائتی
فرمان خدا به حفظ ارتباط با خویشان و رهبران آسمانی
در روایات آمده است آنچه را که خداوند به وصل آن فرمان داده، صله رحم، یعنى حفظ پیوندهاى خانوادگى و همچنین حفظ پیوندهاى مکتبى یعنى ارتباط دائم و عمیق با رهبران آسمانى و پیروى از خط ولایت است.[۹]
با نگاهى ساده و گذرا به جهان در عصر حاضر خواهیم دید علىرغم آنکه بهترین و بیشترین سرمایه، یعنى نفت را در زیر پاى خود دارند و بهترین نقطه وحدت و عشق بیش از یک میلیارد مسلمان، یعنى کعبه را در پیش روى، و از بهترین مکتب و منطق نیز برخوردارند، امّا بخاطر قطع ارتباط با مسأله رهبرى الهى، همچنان تحت انواع فشارهاى ابرقدرتها بسر مىبرند. از این روست که در آیه ۲۷ سوره بقره بعد از جمله «وَ یقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ» عبارت «وَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ» آمده است، زیرا بدیهى است که قطع رحم به تنهایى سبب فساد بر روى زمین نمىشود، بلکه این رها کردن رهبرى الهى است که گرفتار شدن در چنگال طاغوت و گسترش و نشر فساد و تباهى را بدنبال مىآورد.
ارتباطاتى را که خداوند به آن امر فرموده، بسیار متنوّع و فراوان است
الف: ارتباط فرهنگى با دانشمندان. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»[۱۰] اگر نمىدانید از اهل ذکر بپرسید.
ب: ارتباط اجتماعى با مردم. «اصْبِرُوا وَ صابِرُوا وَ رابِطُوا»[۱۱] (در برابر مشکلات و هوسها) استقامت کنید و (در برابر دشمنان نیز) پایدار باشید (و دیگران را به صبر دعوت کنید)
ج: ارتباط عاطفى با والدین. «وَ بِالْوالِدَینِ إِحْساناً»[۱۲] و به پدر و مادر احسان کنید.
د: ارتباط مالى با نیازمندان. «مَنْ ذَا الَّذِی یقْرِضُ اللَّهَ قَرْضاً حَسَناً»[۱۳] کیست که به خداوند وام دهد، وامى نیکو!
ه: ارتباط فکرى در اداره جامعه. «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»[۱۴] و در امور با آنان مشورت نما.
و: ارتباط سیاسى با ولایت. «وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[۱۵] خدا را اطاعت کنید و از رسول و اولى الامر خود (جانشینان پیامبر) اطاعت کنید.
ز: ارتباط همه جانبه با مؤمنان. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»[۱۶] همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند.
ح: ارتباط معنوى با اولیاى خدا. «لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ»[۱۷] همانا براى شما در (سیرهى) رسول خدا الگو و سرمشقى نیکوست.
صله رحم
صله رحم تنها به دیدن و ملاقات کردن نیست، کمکهاى مالى نیز از مصادیق صله رحم بشمار مىرود. امام صادق علیهالسلام فرمودند: در اموال انسان غیر از زکات، حقوق دیگرى نیز واجب است و آنگاه این آیه را تلاوت فرمودند.[۱۸] البتّه شاید مراد امام علیهالسلام از حقوق دیگر، همان خمس باشد.
در اهمیت صله رحم همین بس که خداوند آن را در کنار ذکر خود قرار داده است. «وَ اتَّقُوا اللَّهَ الَّذِی تَسائَلُونَ بِهِ وَ الْأَرْحامَ»[۱۹] ارحام تنها منحصر به خانواده و بستگان نسبى نیست، بلکه جامعه بزرگ اسلامى را که در آن همه افراد امت با هم برادرند، «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»[۲۰] و پدرشان پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله و حضرت على علیهالسلام است نیز در برمىگیرد. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «انا و على ابوا هذه الامه»[۲۱]
امام صادق علیهالسلام در آستانه رحلت از دنیا، دستور دادند تا به بستگانى که نسبت به ایشان جسارت کرده بودند هدیهاى بدهند. وقتى حضرت در انجام این کار مورد انتقاد قرار مىگیرند، آیه فوق را تلاوت مىفرمایند. (تفسیر نورالثقلین) و اینگونه به ما یاد مىدهند که شرط صله رحم خوشبینى، علاقه و رابطه آنها با ما نیست.
خوف و خشیت الهی برای همه مردم است
در توضیح عبارتهاى «یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ» و «یخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ» باید گفت که اگر چه کلمات «خَشِیتُ» و «خوف» در بعضى موارد در معناى مترادف و مشابه بکار رفته و از آنها یک معنا اراده گردیده است، امّا فىالواقع میان آن دو تفاوت وجود دارد؛ به اینکه خشیت عبارت است از آن خوف و تأثر قلبى که انسان بخاطر احترام و عظمت از کسى در دل پیدا مىکند، امّا خوف داراى معناى وسیعترى است و شامل هرگونه ترس و اضطرابى مىشود. به عبارت دیگر هیچگاه خشیت در مورد یک حادثه تلخ بکار نمىرود و انسان نمىگوید من از سرما، مرض و … خشیت دارم در حالى که کاربرد واژه خوف در امورى مثل ترس از سرما، گرما و مرض امرى رایج و شایع است. و نهایتاً، از آنجا که خشیت بر مبناى علم انسان به عظمت و اهمیت و احترام طرف مقابل قرار دارد، مىتوان گفت که خشیت مخصوص افراد عالم است و خوف در مورد همه مردم بکار مىرود. چنانکه قرآن مىفرماید: «إِنَّما یخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ»[۲۲] تنها دانشمندان از خدا خشیت دارند.
پیامهایی از آیه ۲۱ سوره مبارکه رعد
۱- حفظ پیوندهاى مکتبى و الهى، نشانه عقل صحیح است. «أُولُوا الْأَلْبابِ … الَّذِینَ یصِلُونَ»
۲- ما باید بخاطر فرمان خدا با بستگان ارتباط برقرار کنیم، خواه دیگران به دنبال ارتباط با ما باشند یا نباشند. «أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ»
۳- در دید و بازدیدها و صله رحمها، مواظب گناهان و از جمله چشم چرانىها باشید. «یصِلُونَ … یخْشَوْنَ رَبَّهُمْ»
۴- هم از عظمت الهى پروا کنید، «یخْشَوْنَ» و هم از مجازات او بترسید. «یخافُونَ»
۵- قطع رحم، سبب سختى حساب است. «یصِلُونَ … یخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ»
آیه ۲۲ سوره مبارکه رعد
«وَ الَّذِینَ صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ سِرًّا وَ عَلانِیهً وَ یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیئَهَ أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ» و (خردمندان) کسانى هستند که براى جلب توجّه پروردگارشان صبر پیشه کرده و نماز بپا داشتند و از آنچه روزیشان کردیم پنهانى و آشکارا انفاق کردند و بدى را با نیکى پاک مىکنند. آنانند که سراى آخرت مخصوص آنهاست.
شرح آیه ۲۲ سوره مبارکه رعد توسط حجتالاسلام قرائتی
صبر و نماز راه پیوند با خالق
«صبر»، فقط به معناى تحمّل مشکلات نیست، بلکه شامل پایدارى در عبادت، مقابله با معصیت، بردبارى در مصیبت، تسلیم در اطاعت و عدم غرور و مستى در نعمت نیز مىشود. «وَجْهِ رَبِّهِمْ» به معناى جلب توجّه، عنایت و رضایت پروردگار است. اقامه نماز یکى از مصادیق پیمانهاى الهى «عَهْدَ اللَّهِ» است که در آیات سابق آمد، چنانکه در روایت نیز آمده است؛ «الصلاه عهد الله». صبر و صلاه پیوند با خالق، انفاق و حسنه، ارتباط با مردم است.
چهار گام مهم در انفاق و بخشش
انفاق داراى درجاتى است و شامل: گام اوّل: بخشش از فضل و دادههاى الهى. «أَنْفِقُوا مِمَّا رَزَقْناکُمْ»[۲۳] از آنچه به شما روزى دادهایم انفاق کنید. گام دوم: بخشش از دسترنج و کسب حلال. «أَنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما کَسَبْتُمْ»[۲۴] از پاکیزهترین چیزهایى که بدست آوردهاید، انفاق کنید. گام سوم: بخشش از آنچه دوست دارند. «لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ»[۲۵] هرگز به نیکى دست نمىیابید، مگر آنکه از آنچه دوست دارید، (در راه خدا) انفاق کنید. گام چهارم: ایثار. «وَ یؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ کانَ بِهِمْ خَصاصَهٌ»[۲۶] و اگرچه خود شدیداً در فقر هستند ولى مهاجران را بر خود مقدّم مىدارند.
عاقبتبخیری
به فرموده المیزان، «عُقْبَى الدَّارِ» به معناى عاقبت به خیرى در دنیاست، ولى مىتوان گفت که شامل هر دو سرا «دنیا و آخرت» مىشود. معناى اینکه بدى را با خوبى برطرف کنیم، این است که اگر از مؤمنان کسى کار ناشایستى در رابطه با ما انجام داد اغماض کنیم، نه اینکه با افراد ظالم و مفسد چنین رفتارى داشته باشیم، زیرا در مورد آنها باید مقابله به مثل نمود. به هر صورت اگر چه اسلام دین اخلاق و عاطفه و بخشش است، ولى در جاى خود «لا تَأْخُذْکُمْ بِهِما رَأْفَهٌ»[۲۷] نیز دارد.
اسلام مکتب جامع و اولواالالباب افراد کاملى هستند. وجود جملاتى همچون: «یوفُونَ»، «یصِلُونَ»، «یخْشَوْنَ»، «یخافُونَ»، «صَبَرُوا»، «أَقامُوا»، «أَنْفَقُوا» و «یدْرَؤُنَ» نشانه آن است که انسانهاى کامل هم متعهد به پیمانهاى خود هستند، هم تمام ارتباطات خود را حفظ مىکنند، هم تقواى والایى دارند و هم بجاى انزوا، در همه میدانها حاضر و فعّالاند.
پیامهایی از آیه ۲۲ سوره مبارکه رعد
۱- صبر و استقامتى ارزش دارد که براى خداوند و در راه او باشد. (نه هر تعصب و لجاجت ویکدندگى) «صَبَرُوا ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ»
۲- نماز باید اقامه شود، نه آنکه فقط خوانده شود. یعنى باید آداب، شرایط، حدود و دستورات آن مراعات شود. «أَقامُوا الصَّلاهَ»
۳- رابطه با خدا بدون کمک به دیگران مقبولیتى ندارد، گرچه کمک هم تنها کمک مالى نیست. «أَقامُوا الصَّلاهَ وَ أَنْفَقُوا»
۴- به انفاق خود مغرور نشوید، آنچه مىدهید از اوست. «أَنْفَقُوا مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
۵- وقتى نیت کار «ابْتِغاءَ وَجْهِ رَبِّهِمْ» یعنى رضایت پروردگار شد، دیگر پنهان و آشکار عمل مهم نیست. «سِرًّا وَ عَلانِیهً»
۶- حکمت اقتضا مىکند که بعضى از کمکها علنى و بعضى دیگر مخفى باشد. «سِرًّا وَ عَلانِیهً»
۷- گناه را با توبه، منکر را با معروف، ظلم را با عفو، ناسزا را با سلام، عذاب را با صدقه، جفا را با صله، استبداد را با مشورت و ولایت طاغوت و شیطان را با ولایت حقّ جبران نماییم. «یدْرَؤُنَ بِالْحَسَنَهِ السَّیئَهَ»
۸- خوش عاقبتى در دنیا و آخرت از آنِ صاحبان خرد است. «أُولُوا الْأَلْبابِ … أُولئِکَ لَهُمْ عُقْبَى الدَّارِ»
آیه ۲۳ سوره مبارکه رعد
«جَنَّاتُ عَدْنٍ یدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ وَ أَزْواجِهِمْ وَ ذُرِّیاتِهِمْ وَ الْمَلائِکَهُ یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ مِنْ کُلِّ بابٍ» (سراى آخرت) باغهاى جاودانى که آنان و هر کس از پدران و همسران و فرزندانشان که صالح بودهاند بدان داخل مىشوند و فرشتگان از هر درى (براى تبریک و تهنیت) بر آنان وارد مىشوند.
شرح آیه ۲۳ سوره مبارکه رعد توسط حجتالاسلام قرائتی
راه ورود به بهشت از منظر پیامبر (ص)
از میان ۱۲۷ مرتبهاى که «جَنَّاتُ» و «جنت» در قرآن آمده، تنها ۱۱ مورد از آن تعبیر «جَنَّاتُ عَدْنٍ» دارد که طبق حدیثى از درّالمنثور، به معناى بهشت مخصوص است.[۲۸] رسول اکرم صلى الله علیه و آله فرمودند: هر کس مىخواهد زندگى و مرگش همچون زندگى و مرگ من باشد و به «جَنَّاتُ عَدْنٍ» که بهشت من است وارد شود، باید علىّ ابن ابیطالب علیهماالسلام و ذریه او را، رهبر و امام خود قرار دهد که آنها در علم و فهم، برترین انسانها و هادى مردم به سوى هدایتاند.[۲۹]
افراد صالح یک خانواده در بهشت هم کنار هم هستند
بارها در قرآن آمده است که افراد صالحِ یک خانواده، در بهشت نیز در کنار هم خواهند بود و از مصاحبت یکدیگر لذت خواهند برد. البتّه ذکر عنوان بعضى از افراد خانواده مثل پدر، همسر و فرزند در آیه شریفه فوق دلالت بر خصوصیتى ندارد و شامل همه افراد صالح خانواده، اعم از افراد مذکور و مادران، خواهران و برادران نیز مىشود. در ضمن شاید علت عدم ذکر نام مادر آن باشد که مادر، همسر پدر است و مشمول «ازواج» مىگردد، همانگونه که خواهر و برادر، ذریه پدر، و عمو و عمّه از ذُرارى آباء شمرده مىشوند.
آنچه از آیات الهى به دست مىآید این است که فرشتگان، در همه احوال در دنیا و آخرت (برزخ و قیامت) با انسان ارتباط دارند، گاهى بر او درود و صلوات مىفرستند، «یصَلِّی عَلَیکُمْ وَ مَلائِکَتُهُ»[۳۰] گاهى براى او استغفار و طلب بخشش مىکنند، «وَ یسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا»[۳۱] و زمانى هم براى او دست به دعا برمىدارند، «رَبَّنا وَ أَدْخِلْهُمْ جَنَّاتِ عَدْنٍ»[۳۲] در هنگام مرگ و شروع عالم برزخ نیز با شعار و تلقین «أَلَّا تَخافُوا وَ لا تَحْزَنُوا»[۳۳] و با جمله «سَلامٌ عَلَیکُمْ» جان آنها را مىگیرند. «الَّذِینَ تَتَوَفَّاهُمُ الْمَلائِکَهُ طَیبِینَ یقُولُونَ سَلامٌ عَلَیکُمْ»[۳۴] و در آخرت نیز از هر سو بر آنان سلام مىکنند.
هشت درب بهشت برای ورود هشت گروه از بهشتیان
براى بهشت هشت درب ذکر شده که با تعداد اوصافى که براى اولوا الالباب در آیات اخیر شمرده شده مطابقت دارد. گویا هر کدام از این صفتهاى هشتگانه، درى از درهاى بهشت و راهى بسوى سعادت ابدى را به سوى انسان باز مىکند.
هر پدر و فرزند، هر زن و شوهر و هر آباء و ذریهاى در بهشت به یکدیگر ملحق نمىشوند و در کنار هم قرار نمىگیرند، زیرا در روز قیامت، انساب و اسباب، کارساز نیستند. «فَلا أَنْسابَ بَینَهُمْ»[۳۵] و آن روز هر کس در گرو اعمال خویش است، «کُلُّ نَفْسٍ بِما کَسَبَتْ رَهِینَهٌ»[۳۶] و جز سعى و تلاش، چیز دیگرى مؤثر نیست، «لَیسَ لِلْإِنْسانِ إِلَّا ما سَعى»[۳۷] بنابر این ورود بعضى از بستگان بر بعضى دیگر، تنها به خاطر لیاقت و صلاحیت فردى خود آنهاست. مشابه این آیه را مىتوان در سورههاى غافر، آیه ۷ و طور آیه ۲۱ نیز مشاهده کرد.
پیامهایی از آیه ۲۳ سوره مبارکه رعد
۱- شرط ورود به بهشت، صالح بودن است. «وَ مَنْ صَلَحَ»
۲- خانواده بهشتى، خانوادهاى است که بین اعضاى آن همبستگى و صمیمیت در مسیر حقّ باشد. «صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ»
۳- توجّه به عواطف در اسلام یک اصل است. براى انسان زندگى در بهترین مکانها، ولى به دور از خانواده، صفایى ندارد. «یدْخُلُونَها وَ مَنْ صَلَحَ مِنْ آبائِهِمْ»
آیه ۲۴ سوره مبارکه رعد
«سَلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُمْ فَنِعْمَ عُقْبَى الدَّارِ» (فرشتگان هنگام دیدارِ بهشتیان به آنان مىگویند:) بخاطر استقامتى که کردید، بر شما درود باد. پس چه نیکوست سراى آخرت.
شرح آیه ۲۴ سوره مبارکه رعد توسط حجتالاسلام قرائتی
سلام پیامی پرمحتوا اما ساده از قرآن کریم
یکى از امتیازات بىنظیر قرآن، بیان پرمحتواترین مطالب، در قالب سادهترین و مختصرترین کلمات است. از جمله همین عبارت «سَلامٌ عَلَیکُمْ» که جملهاى بسیار کوتاه و آسان، امّا پرمحتوا و رساست و سابقه آن به انبیاى گذشته همچون ابراهیم، نوح و آدم علیهمالسلام مىرسد. «سَلامٌ عَلى نُوحٍ فِی الْعالَمِینَ»[۳۸]، «سَلامٌ عَلى مُوسى وَ هارُونَ»[۳۹]
سلام، یکى از نامهاى خداوند، تهنیت خداوند بر پیامبران، تبریک الهى بر بهشتیان، زمزمه فرشتگان، کلام بینالمللى تمام مسلمانان، شعار بهشتیان در این جهان و آن جهان، ذکر خالق و مخلوق، نداى وقت ورود و خروج، آغاز هر کلام در نامه و بیان است که هم بر مرده و زنده و هم بر بزرگ و کوچک گفته مىشود و پاسخ آن در هر حال واجب است.
پیامِ سلام، احترام، تبریک، دعا، امان و تهنیت از سوى خداوند است. «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِیمٍ»[۴۰] وقتى ما در پایان هر نماز مىگوییم: «السلام علینا و على عباد الله الصالحین»، با این سلام تمام مرزهاى نژادى و امتیازات پوچ سنّ، جنسیت، مال، مقام، زبان و زمان را درطول تاریخ در هم مىشکنیم و با همه بندگان صالح خدا ارتباط برقرار مىکنیم و بر آنها درود مىفرستیم.
کسانی که قبل از حساب و کتاب قیامت وارد بهشت میشوند
در روایات آمده: گروهى از مردم قبل از رسیدگى به حساب، به بهشت مىروند، وقتى فرشتگان علت را سؤال مىکنند، جواب مىشنوند که ما در دنیا بر اطاعت خداوند و بر مشکلات و مصایب صبر مىکردیم و اهل شکیبایى بودیم. فرشتگان با شنیدن جواب، از آنان با سَلامٌ عَلَیکُمْ … استقبال مىکنند.[۴۱] امام صادق علیه السلام فرمودند: ما اهل صبر هستیم، امّا شیعیان ما از ما صبورتر مىباشند. زیرا صبر ما بر چیزى است که مىدانیم، ولى آنان بر چیزى صبر مىکنند که نمىدانند.[۴۲]
نکاتى درباره صبر
۱. منشأ و سرچشمه صبر را از خداوند بدانیم. «وَ ما صَبْرُکَ إِلَّا بِاللَّهِ»[۴۳]
۲. مقصد و هدف از صبر را نیز رضایت الهى قرار دهیم، نه خوشنامى و نه هیچ چیز دیگر. «وَ لِرَبِّکَ فَاصْبِرْ»[۴۴]
۳. صبر از صفات انبیا است. «کُلٌّ مِنَ الصَّابِرِینَ»[۴۵]
۴. صبر کلید بهشت است. «أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّهَ وَ لَمَّا یأْتِکُمْ…»[۴۶]
۵. صبر در بلاها و آزمایشاتِ الهى، محک و ملاک شناخت و روشن شدن چهره مجاهدان و صابران است. «وَ لَنَبْلُوَنَّکُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجاهِدِینَ مِنْکُمْ وَ الصَّابِرِینَ»[۴۷]
۶. صبر سبب دریافت صلوات خداوند است. «أُولئِکَ عَلَیهِمْ صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ»[۴۸] (شاید یکى از علل صلوات بر پیامبر و اهلبیت او این است که آنها صابرترین مردم بودند.)
۷. صبر نسبت به ایمان، به منزله سر براى بدن است. پیامبر صلى الله علیه و آله فرمودند: «الصبر من الایمان کالرأس من البدن»[۴۹]
۸. صبر، میزان درجات بهشتیان است. «سَلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُمْ»، «أُوْلئِکَ یجْزَوْنَ الْغُرْفَهَ بِما صَبَرُوا»[۵۰]، «وَ جَزاهُمْ بِما صَبَرُوا جَنَّهً وَ حَرِیراً»[۵۱]
۹. صبر، داراى درجاتى است. در حدیثى مىخوانیم که صبر بر مصیبت ۳۰۰ و صبر بر طاعت ۶۰۰ و صبر از معصیت ۹۰۰ درجه دارد.[۵۲]
۱۰. در سراسر قرآن فقط در مورد صابران اجر بىحساب مطرح شده است. «إِنَّما یوَفَّى الصَّابِرُونَ أَجْرَهُمْ بِغَیرِ حِسابٍ»[۵۳]
۱۱. قرآن مجید در کنار صبر، شکر را نیز مطرح فرموده است، اشاره به اینکه مشکلات هم نعمت هستند. «لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ»[۵۴]
۱۲. صبر، وصیت امام حسین علیه السلام به فرزندش امام سجّاد علیه السلام است. «یا بنى اصبر على الحق و ان کان مرا»[۵۵]
۱۳. گاهى در یک اقدام چند نوع صبر دیده مىشود. نظیر اقدام حضرت ابراهیم در قربانى کردن اسماعیل که هم صبر بر اطاعت و تسلیم و هم صبر بر مصیبت را لازم دارد.
پیامهایی آیه ۲۴ سوره مبارکه رعد
۱- سرچشمه همه کمالات صبر است. «بِما صَبَرْتُمْ» صبر در پایان هشت نشانه و کمال براى اولوا الالباب بیان شده و فرشتگان نیز اساس درود خود را صبر مؤمنان مىدانند.
۲- سلام کردن به هنگام ورود، شیوه فرشتگان است. «یدْخُلُونَ عَلَیهِمْ، سَلامٌ عَلَیکُمْ»
۳- بهشت «دارالسلام» است. چون فرشتهها از هر سو بر بهشتیان سلام مىکنند. «مِنْ کُلِّ بابٍ سَلامٌ عَلَیکُمْ»
۴- به کسانى که پایدارى و پشتکار دارند احترام بگذاریم. «سَلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُمْ»
۵- در نظام الهى حتّى بکار بردن کلمات و درود و تبریک نیز بر اساس یک مبنا و حکمت (ایمان و عمل) است نه تملّق و گزافه. «سَلامٌ عَلَیکُمْ بِما صَبَرْتُمْ»
آیه ۲۵ سوره مبارکه رعد
«وَ الَّذِینَ ینْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِیثاقِهِ وَ یقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ یوصَلَ وَ یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ أُولئِکَ لَهُمُ اللَّعْنَهُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ» (در برابر گروه اوّل) کسانى هستند که پیمان خدا را پس از محکم بستن مىشکنند و آنچه را خداوند به پیوند آن فرمان داده قطع مىکنند و در زمین فساد مىنمایند. آنانند که برایشان لعنت است و برایشان بدمنزلى است.
شرح آیه ۲۵ سوره مبارکه رعد توسط حجتالاسلام قرائتی
سزای کسانی که عهد و پیمان میشکنند
در برابر صفات نیکو و بارز اولوا الالباب در وفاى به عهد و ارتباط با آنچه خداوند بر وصل آن فرمان داده، قرآن به گروهى اشاره مىکند که ضد این صفات را دارا مىباشند، یعنى عهد و پیمان مىشکنند و آنچه را امر به وصل آن شده، قطع مىکنند. لذا در مقابل «عُقْبَى الدَّارِ»، براى این افراد «سُوءُ الدَّارِ» در نظر گرفته شده است. فساد در زمین، بارها در قرآن نسبت به افراد و اعمالى مطرح شده است، از جمله افرادى که مصداق مفسد معرّفى گردیدهاند، فرعون است. «إِنَّهُ کانَ مِنَ الْمُفْسِدِینَ»[۵۶] همچنین افعالى مثل: هلاک حرث و نسل[۵۷]، ایجاد تفرقه و آدمکشى نیز از جمله مصادیق فساد در زمین دانسته شده است. قرآن[۵۸] جزاى «مفسد فىالارض» را کشتن، دار زدن، قطع عضو و یا تبعید مىداند و کسانى را که در دل اراده بلند پروازى و فساد دارند، محرومان از الطاف الهى در قیامت مىشمارد.
امام سجّاد علیه السلام به فرزندش وصیت مىفرماید: «ایاک و مصاحبه القاطع لرحمه، فانى وجدته ملعونا فى کتاب الله»[۵۹] از دوستى و مصاحبت با کسانى که قطع رحم مىکنند بپرهیز، زیرا من در قرآن، آنها را ملعون یافتم. «یقْطَعُونَ … لَهُمُ اللَّعْنَهُ»
پیامهایی آیه ۲۵ سوره مبارکه رعد
۱- یکى از شیوههاى تربیتى و تبلیغى، روش مقایسه است. «یوفُونَ … عُقْبَى الدَّارِ- ینْقُضُونَ … سُوءُ الدَّارِ»
۲- نقطه شروع تمام انحرافات، جدایى انسان از خداوند است. «ینْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ … یفْسِدُونَ»
۳- قطع رحم از گناهان کبیره است، زیرا وعده عذاب براى آن داده شده است. «یقْطَعُونَ … لَهُمْ سُوءُ الدَّارِ»
۴- فساد انسان، به همه جا سرایت مىکند. «یفْسِدُونَ فِی الْأَرْضِ»
[۱] . تفسیر فرقان
[۲] . بقره، ۱۷۹
[۳] . بقره، ۱۹۷
[۴] . آل عمران، ۱۹۱
[۵] . یوسف، ۱۱۱
[۶] . زمر، ۱۸
[۷] . زمر، ۹
[۸] . تفسیر نمونه
[۹] . تفسیر صافى
[۱۰] . نحل، ۴۳
[۱۱] . آل عمران، ۲۰۰
[۱۲] . بقره، ۸۳
[۱۳] . بقره، ۲۴۵
[۱۴] . آل عمران، ۱۵۹
[۱۵] . نساء، ۵۹
[۱۶] . حجرات، ۱۰
[۱۷] . احزاب، ۲۱
[۱۸] . تفسیر صافى
[۱۹] . نساء، ۱
[۲۰] . حجرات، ۱۰
[۲۱] . بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۹۵
[۲۲] . فاطر، ۲۸
[۲۳] . بقره، ۲۵۴
[۲۴] . بقره، ۲۶۷
[۲۵] . آل عمران، ۹۲
[۲۶] . حشر، ۹
[۲۷] . نور، ۲
[۲۸] . تفسیر فرقان
[۲۹] . تفسیر نورالثقلین
[۳۰] . احزاب، ۴۳
[۳۱] . غافر، ۷
[۳۲] . غافر، ۸
[۳۳] . فصّلت، ۳۰
[۳۴] . نحل، ۳۲
[۳۵] . مؤمنون، ۱۰۱
[۳۶] . مدّثر، ۳۸
[۳۷] . نجم، ۳۹
[۳۸] . صافّات، ۷۹
[۳۹] . صافّات، ۱۲۰
[۴۰] . یس، ۵۸
[۴۱] . تفسیر قرطبى
[۴۲] . تفسیر صافى
[۴۳] . نحل، ۱۲۷
[۴۴] . مدثر، ۷
[۴۵] . انبیاء، ۸۵
[۴۶] . بقره، ۲۱۴
[۴۷] . محمد، ۳۱
[۴۸] . بقره، ۱۵۷
[۴۹] . بحارالانوار، ج ۹، ص ۲۰۳
[۵۰] . فرقان، ۷۵
[۵۱] . انسان، ۱۲
[۵۲] . بحارالانوار، ج ۷۱، ص ۹۲
[۵۳] . زمر، ۱۰
[۵۴] . ابراهیم، ۵
[۵۵] . بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۱۸۴
[۵۶] . قصص، ۴
[۵۷] . بقره، ۲۰۵
[۵۸] . مائده، ۳۳
[۵۹] . بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۹۶
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=25515