به گزارش خبرنگار تاریخ خبرگزاری فارس، همایش بینالمللی دو روزه «بررسی تحولات قفقاز؛ گذشته، حال و چشمانداز فرارو» با حضور محققان و پژوهشگران تاریخ معاصر و به همت پژوهشکده تاریخ معاصر و مؤسسه فرهنگی هنری فرهنگستان کاسپین صبح امروز، ۲۱ آذرماه در این نهاد پژوهشی آغاز شد.
در ابتدای همایش حسین احمدی، دبیر علمی همایش، در صحبتهایی گفت: به اعتقاد ما جنگ دوم قرهباغ نه تنها حل نشده، بلکه آغاز آن است و دلایلش هم مشخص است. تحولات ژئوپلیتیک، فرهنگی و اقتصادی تازه شروع شده، اما سادهاندیشانه میبینم که برخی میگویند سوتفاهمها برطرف شده، به همین دلیل نگران میشوم.
وی اظهار داشت: تا صحبت میشود، میگویند ما قرارداد امضا کردیم و فلان تعداد امضا داریم، اما هیچ کدام عملیاتی نمیشود. کشورهای قفقاز جنوبی فاقد مؤلفههای قدرت هستند. کشورهایی که مبانی قدرت نداشته باشند، تصمیمگیریهای مستقل ندارند؛ درنتیجه نه تنها بازیگر نیستند، بلکه همیشه میدان بازی در هر کجای شمال، جنوب و شرق و غرب هستند. تصور اینکه شما میتوانید با یک کشور فاقد مؤلفههای قدرت به صورت حداکثری ببندید، اشتباه است، حال چه بحرین باشد و چه قفقاز جنوبی.
حقانی: هدف از تشکیل جمهوری آذربایجان، تجزیه ایران است
در ادامه، موسی حقانی، رئیس پژوهشکده تاریخ معاصر و دبیر همایش گفت: یکی از موضوعاتی که پژوهشکده تاریخ معاصر از ابتدا دنبال کرد، بحث مطالعات منطقهای و تحولات منطقه بود که البته در این زمینه سازمانهای مسئول میبایست ورود کنند. ما تا به حال بیش از پنجاه همایش در این زمینه برگزار کردهایم. دغدغهمان هم این است که ارزیابی دقیقی از موضوعات پیرامونی داشته و مشاورهای به افراد در میدان و مسئولان بدهیم.
وی در ادامه افزود: ماجرای قفقاز تازه شروع شده است .در همین اخبار چند روز اخیر هم زیاد در این رابطه شنیدهایم که مشخص است نقشه انگلیسی ـ روسی است و درباره آن ما زیاد تجربه داریم، اما این یک هشدار است که باید مراقب باشیم. مثل قرارداد گلستان ـ ترکمانچای که انرژی زیادی از ایران گرفت.
حقانی گفت: این موج به شهرهای ترکزبان ما هم سرایت کرده است؛ مثلاً در همین استادیوم آزادی و جاهای دیگر میبینیم که پرچمهای جعلی خارجی بلند میشود. ترکیه طی تاریخ هیچگاه با ما صادق نبوده؛ یا با ما در حالت مخاصمه بوده یا از پشت خنجر زده است و الان هم نقشآفرینی آنها دیده میشود.
وی اظهار کرد: ما واقعا نگران هستیم و دوست داریم تصمیمگیرندگان فعال در میدان، تجربه سیساله اخیر را خوب مرور کنند. ما نمیگوییم صد سال تاریخ ایران را بخوانند. در شماره 24 نشریه جنگل مطلبی درج شده با عنوان «افسانه دیرین یا نقل شیرین» که در آن به یک داستان اشاره میکند که منطقه قفقاز اسم آذربایجان روی خود میگذارد.
حقانی در پایان گفت: جمهوری آذربایجان از ابتدا به قصد تجزیه ایران تشکیل شد. ما الان داریم میبینیم که اینها تجزیهطلبی را در خوزستان و شهرهای دیگر ما هم رواج داده اند. پس مسئله امروز و دیروز و جنگ اول و دوم، قرهباغ نیست؛ اینها بخشی از سناریویی است که یکی از راهبردهای جدی آن تجزیه ایران است. بحث آذربایجان مطرح شده، اما تجزیه کل ایران مدنظرشان است. انشاءالله ما با استفاده از کارشناسانی که عمری را به مطالعه و پژوهش در حوزه قفقاز صرف کردهاند برای روشن شدن هر چه بیشتر زوایای اتفاقاتی که در منطقه رخ میدهد تلاش کنیم.
قره باغ آتش زیرخاکستر است
در ادامه برنامه صفرنژاد با موضوع «نتایج حضور تکفیریها و سلفیها در قفقاز» عنوان کرد: قفقاز به دو منطقه شمالی (جزئی از جنوب فدراسیون روسیه با یازده منطقه) و جنوبی (سه کشور مستقل آذربایجان، ارمنستان و گرجستان و سه کشور خودخوانده قره باغ، آبخازیا و اوستیای جنوبی) تقسیم میشود.
وی افزود: تکفیریها و سلفیها در ابعاد و گونههای مختلف از سی سال پیش همزمان با فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی سابق با هدایت کشورهای مختلف در قفقاز شمالی ریشه دواندند که ما در سه جمهوری خودمختار قفقاز شمالی شاهد اعلام استقلال اینها اوایل بعد از فروپاشی بودیم.
وی در ادامه افزود: در منطقه چچن، اینگوش، منطقه مابین داغستان و یکی از مناطق قفقاز شمالی که پشت این جریانات تکفیری آمریکایی ها و بازیگران نیابتی عربستان ، قطر ، ترکیه و … بودند. امروز بعد از سی سال میوه های آن ریشه های قفقاز شمالی مزدورانی است که در حدود ۱۰ منطقه دنیا برای جریانات مختلف تکلفیری می جنگند.
وی اظهار داشت: الان دیگر در منطقه قفقاز شمالی به شکل علنی جایی را در اختیار ندارند و فعالیتهایشان زیرزمینی و پشت پرده است اما جریان اعزام مزدور به همه دنیا برقرار است. حضور این جریانات تکفیری در منطقه قفقاز جنوبی به یک سال و سه ماه گذشته برمیگردد اما در منطقه ای در گرجستان که مرز قفقاز شمالی و جنوبی است، منطقه ای است به نام دره پانکیسی که آنجا یکی از مراکز آموزش نیروهای تکفیری در کره زمین است.
وی با اشاره به تأکید خود بر سلفی تکفیری گفت: جریانات تکفیری در دنیای امروز خود را به دو بخش عمده تقسیم می کنند و اعلامشان هم این است که متاثر از دوران حضور پیامبر اسلام (ص) در مکه و مدینه هستند. یک دوران را دوران تبلیغ و دیگری را جهاد می دانند. وهابیت تکفیری خود را منتسب به دوران جهاد می داند و سلفی ها خود را منتسب به دوران تبلیغ می دانند اینها تکفیری نبودند اما در ۱۲ سال گذشته ، اردوغان در ترکیه و با حضور میدانی جدی در سوریه گونه جدیدی از سلفیت را پایه گذاری کرد که اینها هم تکفیری شدند که اسمشان را می توان سلفی اخوانی تکفیری اردوغانی می توان گذاشت.
صفرنژاد با تأکید بر اینکه امروز ترکیه در ۱۴ کشور دنیا حضور نظامی و در حدود ۸ کشور به طور مشخص لشگریان نیابتیش بازی می کنند و سابقه این کارها هم به دوازده سال اخیر باز می گردد، گفت: سال گذشته اواخر مرداد ۹۹ یک مانور هوایی توسط ترکیه در باکو برگزار و بعد از مانور ترک ها اعلام کردند که این اسکاتران هواپیماهای اف ۱۶ را به عنوان امانت در باکو می گذارند.
وی با بیان اینکه تکفیری ها هنوز در جمهوری آذربایجان وجود دارند، گفت: موارد زیادی در این باره مطرح است و جمهوری آذربایجان برای حفظ موقعیت های بدست آمده در نبرد زمینی ناچار است که از آنها استفاده کند چون در این چهل و چهار روز فقط این افراد خوب جنگیدند. خط آخر هم ارتش آذربایجان و سپس مستشاران ترک و اسرائیلی بودند.
*نقش ترکیه در تحولات اخیر قفقاز
سپس «قدیر گلکاریان» از قبرس به صورت آنلاین با موضوع «بررسی نقش ترکیه در تحولات اخیر قفقاز» به ارائه مقاله خود پرداخت و گفت: همانطور که می دانید در پی فروپاشی اتحاد جماهیر شوروری، قفقاز یکی از مناطق بی ثبات منطقه شد. کشورهای موجود این بخش جهان خطرات امنیتی بزرگی هم دارند که جنگ های زیاد بین آذربایجان و ارمنستان و روسیه رخ داد که هنوز هم آتش زیرخاکستر هستند و ممکن است دامن کشورهای مختلف از جمله ایران را هم بگیرد.
وی در ادامه افزود: این بی ثباتی قفقاز جنوبی به عرصه رقابت کشورهای منطقه هم تبدیل شده که ایالت متحده، روسیه، اروپا، رژیم صهیونیستی، ایران و … در آن دخیل هستند. با تمام این اوصاف ظهور دولت های استقلال یافته قفقاز چالش هایی را برای ترکیه ایجاد و در عین حال نقش آن را افزایش داد که امروز نقش ترکیه را در تحولات قفقاز می توان تحلیل کرد.
گلکاریان یادآور شد: فروپاشی اتحادیه شوروی خطر صد ساله شوروی را از بین برد اما خطر ترکیه را بیشتر کرد و امروز ترکیه خود را بازیگر مهم در منطقه تصور کرده درحالیکه قبلا از دخالت در منطقه اجتناب می کرد اما الان تغییر وضعیت داده است.
وی با اشاره به اهدای نقشه توران بزرگ به اردوغان گفت: متاسفانه هیچ واکنشی از سوی مقامات ایران و عراق و دیگر کشورهای منطقه در این زمینه ندیدیم همه اینها ترکیه را به این اعتقاد کذایی سوق داده که نقش آفرینی سنجیده داشته باشد. بهرحال هر کشوری دنبال تثبیت منافع کشور خود است، ترکیه از گذشته و دوره عثمانی تا امروز و حتی از دوره تاسیس جمهوری توسط آتاتورک هیچگاه منطقه قفقاز را در پارامترهای سیاسی اش فراموش نکرده و بعد از دهه نود میلادی هم همه کارها نقش ماندگاری ترکیه را در قفقاز اولویت خود قرار دادند.
وی با بیان اینکه تقویت وحدت ملی سه کشور هم برای ترکیه مهم است، افزود: اگر امروز ما با گرجستان مشکل داریم یا آذربایجان هرازگاهی خودنمایی می کند ، تماما براساس همان چیزی است که آنها بازیگر نیستند، بلکه میدان دار و زمینه ساز اهداف ترکیه در منطقه هستند.
گلکاریان یادآور شد: در مجموع افزایش اهمیت قفقاز برای ترکیه توسط عوامل مختلف ایجاد شده به طور مثال سال ها ترکیه تلاش کرد وارد اتحادیه اروپا شود اما محقق نشد و همین باعث شد که بیشتر به سمت منطقه بیاید.
اقدامات شوروی برای هویت سازی آذربایجان
حسین احمدی نیز با موضوع «هویت سازی شوروی برای آذربایجان» طی صحبتهایی گفت: در بحث هویتسازی شوروی برای آذربایجان باید بگویم که انقلاب روسیه به پیروزی میرسد، انقلابی انترناسیونالیسم ملی وطنی نیست. زمانی که لنین درگذشت، این دعوا همچنان برقرار بود که تروتسکی آتشین و وطن خواه اما استالین متعادلتر است، وقتی این کارزار به حذف تروتسکی منجر شد، براساس مستندات هویت سازی برای آذربایجان صورت گرفت.
وی در ادامه افزود: استالین می گفت برای ما قفقاز و آسیای مرکزی خطر حوزه تمدنی و دینی از جانب ایران و دوم مایه های ترکیسم دارد؛ پس اینها بحث قوم گرایی را راه انداختند البته زمانی که تروتسکی زنده بود، اینها الفبا را تغییر به ترکی دادند اما چون این ترکی با ترکیه گره می خورد، در سال ۱۹۳۷ الفبا را سریلیک کردند و تمام منابع فارسی و عربی را هم نابود کردند و حتی اگر کسی قرآنی هم داشت، اعدام یا به سیبری تبعید می شد. بنابراین آذریسم جغرافیا محور ترسیم در حالیکه ترکیسم نژادمحور شد.
احمدی با بیان اینکه رضاشاه اشتباه استراتژیکی را انجام داد و آن هم اینکه منطقه قره سو یا آرارات را به آتاتورک واگذار کرد و این اتصال صورت گرفت، افزود: در این مبانی تئوریک روس ها نجات دهنده و برادر بزرگ و ایران معادل فارس شد. هرجا نام ایران آمد با فارس برابری و یک پسوند و پیشوند ضدارزشی به آن اضافه شد. حتی در مانیفست حزب توده هم چنین چیزی هست. پس آذربایجان را از حوزه تمدنی ایران جدا کردند وهویت آذری در برابر هویت ترکی و فارسی قرار گرفت.
وی همچنین اظهار داشت: حمله به پیغمبر (ص)، ازدواج محارم و دلائل پذیرش اسلام توسط ایران به نادرست نیز توسط اینها به صورت شبهه مطرح شد.از نظامی گنجوی تا خواجه نصیرطوسی به هویت آذری منتسب شد که هیچ قرابتی با آذری ها ندارند. کتاب خسرو و شیرین به زبان روسی در همان دوره ها تولید شد و این کتاب و سایر محتواها مثل مجلات و دیگر کتاب ها تولید و اینها بعدا توسط آکادمی های ازبکستان و آذربایجان جا افتاد.
نقش فرانسه در تحولات اخیر قفقاز
عابد اکبری کارشناس ارشد مسائل اروپا درباره نقش فرانسه در تحولات اخیر قفقاز عنوان کرد: ما سه نوع بازیگری را برای هر نوع بازیگری می توانیم در یک مناقشه برشمریم؛ یک دسته بازیگری کسی که درگیر یک تنش یا بحران است که در مناقشه قره باغ آذربایجان، ارمنستان و گرجستان چنین نقشی دارند، بازیگران نوع دوم مداخله گر هستند که با انگیزه های مختلف در مناقشه ای مداخله می کنند و بازیگران دسته سوم کسانی هستند که درست است تاثیر می پذیرند اما نقش یک مشاهده گر را به دلائل مختلف دارند.
وی در ادامه توضیح داد: درباره نقش فرانسه در مناقشه قره باغ باید گفت که نوع تفسیر فرانسه در یکی از این دسته ها باید براساس تحلیل بر متغیرهایی باشد که بر نوع بازیگری فرانسه در این مناقشه اثرگذار است. پنج متغیر را من کوتاه بیان می کنم اولن نقش لابی ارامنه در ایالت متحده است که نظام لابی گری در آمریکا و تاثیر آن بر روابط فرآتلانتیکی خیلی مهم است چرا که تا پیش از روی کار آمدن ترامپ در آمریکا انگیزه های زیادی برای متحدان اروپایی داشت.
وی با بیان اینکه فرانسه نقشی سنتی برای خود در اروپا به صورت مداخله گر صلح جو قائل بود که در مناقشات بینالمللی دخالت کند. سپتامبر ۲۰۱۹ مکرون در اجلاس سفرای فرانسه در اقصی نقاط جهان صحبتهای مهمی داشت که آنجا به سفرا میگوید که ما کجای دنیا قرار داریم و این هویت اروپایی که قرار بود نقش آفرینی کند، کجا است. اینجا مکرون تأکید بر نقش مداخلهگر صلح جوی فرانسوی دارد که باید بیاید و نقش آفرینی کند.
اکبری اظهار داشت: فرانسویها شاید در دورههای پیشتر نقش یک کنشگر مداخلهگر را در مناقشه قره باغ ایفا میکردند اما امروز تبدیل به یک کنشگر مشاهدهگر شدند و چشماندازی هم که برایشان در منطقه است بیشتر به سمت مشاهدهگری است تا مداخلهگری است.
وی در پایان گفت: شاید این سیاست و نوع کنشگری مشاهده گرانه برای فرانسویهایی که این فهم را کردند که قره باغ اولویت پایین تری داشته و خواهد داشت، باشد. شاید فرانسه قره باغ را در همسایگی دور خود میبیند اما سیاست مشاهده گرانه ایران در قبال قره باغ را نمیتوان هیچ جوری توجهی کرد که به نظر می رسد می بایست به یک شکل دیگری به این موضوع نگاه و نقش فعال تری را برای سیاست خارجه جمهوری اسلامی ایران انتظار داشته باشیم.
قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیسی به هیچ جه به اهدافش نرسید
کاوه بیات پژوهشگر ارشد قفقاز با موضوع «دوره اول استقلال جماهیر قفقاز از منظر مناسبات ایران و انگلیس» طی صحبتهایی گفت: در دورههای جنگهای جهانی بین ایران و کشورهای مختلف و تبعات پس از این جنگهای تمام عیار برای ایرانیان این پرسش مطرح شد که برای استقلال کشور به ویژه پس از اشغال بخش های شمالی توسط قوای روسیه، چه بهره ای می توانند ازاین شرایط ببرند.
وی در ادامه افزود: یک گروه با بی اعتنایی به مسائل داخلی و تعلل در پذیرش هر چه سریع تر التیام بهانه به دست روس ها دادند که شمال ایران را اشغال کنند، پس ازآن بر آن شدند که از طریق همراهی با آلمان ها و عثمانی به سیطره روس و انگلیس در کشور پایان دهند. گروه دیگر رجال معتقد بودند که در این استراتژی تردید وجود دارد و می بایست کار دیگری انجام دهند. در هر حال طرفین جنگ منتظر مذاکره ایرانیان ننشستند بلکه دامنه تحرکات سیاسی ـ نظامی خود را زیاد کردند.
بیات یادآور شد: ایران در آن دوره عرصه جنگ مهلک و خانمان سوز شد و بخشی نیروهای داخلی به دنبال آلمان و عثمانیها مهاجرت کرده و بخشی در تهران همنشین متفقین شدند. این تجربه بحران، تغییر پایتخت و مهاجرت عده ای جز مصیبت برای ما چیزی نداشت و نه تنها روس ها بلکه دولت اول وثوق الدوله هم ضمام امور را به دست گرفت، پس از مدتی مجبور به کناره گیری شد و تلاش های سیدضیاالدین طباطبایی هم در زمینههای مختلف با واکنشهای تند روبه رو شد.
وی همچنین اظهار داشت: قرارداد ۱۹۱۹ ایران و انگلیسی به هیچ جه به اهدافش نرسید چون با تحولات منطقه در کمتر از یک سال و شروع تلاش های مصطفی کمال برای ایجاد دولت ترک ، عمر لحظه رخ نمایی بریتانیا را لااقل در حوزه شرق نزدیک به سر آورد و این قرارداد دیگر توجیهی نداشت و به مرگ رسید. اما همین دوره کوتاه وزرا هم در تغییر نگاه مسئولان و نوع نگاه بازیگران منطقه اثرگذار بود. در همین دوره سیدضیا الدین طباطبایی توانست رشته مذاکراتی با سیاسیون باکو برای تشکیل یک ائتلاف ایجاد کند که در خور توجه بود هرچند به نتیجهای نرسید.
بیات یادآور شد: سی سال بعد از فروپاش شوروی درحالیکه بریتانیا از مهمترین شرکای باکو محسوب میشود تحرکات مشابهی با همان هدف دیرینه مهار روسیه دیده میشود که اگر قصد و نیت مقابله در کار باشد، باید مورد توجه قرار بگیرد.
استالین از بزرگترین دشمنان فرهنگ ایرانی بود
بخش دوم همایش در روز اول با سخنرانی علی علیبابایی، عضو هیأت علمی بنیاد دایره المعارف اسلامی با موضوع «تأثیر نوشتههای باکویی بر ایران ستیزان» آغاز شد. وی در صحبتهایش گفت: در زمان استالین ترجیح تاریخ سازان شوروی این بود که بگویند کشور جمهوری آذربایجان نیاکانی غیر ترک دارد، مثل کاسبی ها، مادها و …
وی در ادامه افزود: استالین یکی از بزرگترین دشمنان فرهنگ ایرانی در ابتدای سده بیستم بوده است. او تا اندازهای نگاه ناقص و آگاهیهای سطحی نسبت به تاریخ ما داشت و همین آگاهیها به همراه کینهای که از ایرانیان داشت، ضرباتی به فرهنگ و تمدن ایرانیان زد. تاکنون پژوهش مستقلی در ایران صورت نگرفته که مشخص شود ریشه کینه استالین از ایرانی ها چه بوده است، اما ممکن است تبلیغات نادرست از ایران در کشور گرجستان باشد.
وی در ادامه افزود: استالین اما توجه ویژه ای به تاریخ ایران و آسیای میانه داشته و همه اینها به نوعی به ضرر ما ایرانی ها تمام شده است. پس از فوت استالین و روی کار آمدن خروشچوف، یک فضایی برای برخی اقوام زیردست روس ها به وجود آمد، مورخان باکو کوشش می کنند تا بخشی از هویت ترکی خود را احیا کنند و آن تاریخ سازی زمان استالین را مشخص کنند. بنابراین به اینها اجازه داده شد که نیاکان ترک خود را معرفی کنند.
علی بابایی در پایان گفت: براساس کتاب هایی که در ایران منتشر شده، نشان داده شده که این هویت سازی ترکی یک کنش و برنامه ریزی شده و اینگونه جریانات قوم و قبیله گرا در ایران با یک کنشی سود جستند، اما متاسفانه در سال های اخیر برخی از تاریخ نگاران یا پژوهشگران صهیونیست مثل برندا شیفر گفتند که این کنش و برنامه ریزی شده نبوده، در حقیقت واکنشی به ظلم هایی بوده که در حق برخی تیره های ایرانی صورت گرفته است. اما آنچه ما می دانیم این است که همه اینها برنامه ریزی شده بوده و به هیچ عنوان واکنشی نبوده است.
*اختلافات ترکیه و ارمنستان ربطی به قفقاز ندارد
کاظمی نیز طی صحبتهایی عنوان کرد: اساساً ما در قفقاز بعد از فروپاشی شوروی دو نوع بازنمایی داشتیم یکی مربوط به ایران بود در واقع یک روایت جعلی، ناسپاسانه و بی اساس از دستگاه تبلیغاتی جمهوری آذربایجان و ترکیه درباره مناقشه قره باغ و ادعای بی اساس حمایت ایران از ارمنستان را مطرح می کرد.
وی در ادامه افزود: دومین روایت که قدری در رسانهها مغفول مانده درباره نوع مواضع ما درباره مناقشات قره باغ است. این روایتها در داخل و خارج اینطور مطرح میشود که ترکیه به عنوان ناجی جمهوری آذربایجان به خاطر مناقشه قره باغ روابطش را با ارمنستان برقرار نکرده و مرزها را بسته است.
کاظمی اظهار داشت: واقعیتهای مناسبات ترکیه مشخص میکند که این هم یکی از دروغهای بزرگ در زمینه مناقشه قفقاز است و اساساً اختلافات ترکیه و ارمنستان ربطی به قفقاز ندارد و اساساً کل جمهوری آذربایجان یک ابزار برای پیشبرد اهداف ترکیه است و ترکها بارها این را در رفتارهایشان نشان دادند اگرچه ورای بمباران تبلیغاتی جمهوری آذربایجان و طرفدارانشان مغفول مانده است.
وی در ادامه افزود: از سال ۱۹۹۴ تا همین امروز تحرکات ترکیه در این خصوص را می توان در سه مقطع ارزیابی کرد. از مقطع ۱۹۹۴ تا ۱۹۹۹ که ترکیه با حمایت سیاسی جمهوری آذربایجان به دنبال ایجاد طرح سازشی بود که ضمن اینکه مناقشه ارمنستان و آذربایجان را سامان دهد در پوشش مناقشه مرزهای ارمنستان و ترکیه را به رسمیت و زمینه ایجاد خطوط انرژی در منطقه را فراهم کند.
کاظمی افزود: از سال 2000 تا 2008 ترکیه یک روش مسالمت آمیز دیگر را امتحان می کند، مناقشه قره باغ را کنار می گذارد و کمیسیون آشتی تشکیل می دهد بنابراین در این هشت سال در دستور کار مذاکرات قره باغ کاری نداشته است.
وی اظهار داشت: مناقشه قره باغ امروز حل نشده بلکه در چارچوب روس ها پیچیده تر هم شده اما برای جمهوری آذربایجان هم دیگر اهمیتی ندارد، اینکه مقام معظم رهبری گفتند قره باغ باید آزاد شود، باز هم این اتفاق نیافتاده است. این هم به خاطر منافع و امیال عثمانی ترکیه بحث دالان زنگ و زور را دارد اجرا می کند که از مناظر مختلف خطر دارد.
کاظمی در پایان گفت: تمام آنهایی در کشور ما دلسوز تشیع هستند، بدانند که دالان زنگزور یک طرح برای از بین بردن تشیع است. یکی از بزرگترین خیانت های دولت علی اف استحاله آذربایجان گرایی بوده است اینها این موضوع را کنار گذاشتند و خود را در پان تورانیسم اردوغان حل کردند.
علاقه سرشار نظامی به تمدن ایرانی/عشق سوزان با بارقه های مسلمانی
طاهری خسروشاهی از تبریز با موضوع «جایگاه نظامی در شعر و ادب فارسی طی صحبتهایی گفت: ابعاد فاجعه جدایی قفقاز از ایران چنان وسیع است که بعد از گذشت دو سده هنوز خاطرهاش دل هر ایرانی را به درد میآورد. بررسی واکنش ادبیات فارسی و موضعگیری شاعران و سخنوران ایران و آذربایجان در برابر اشغال هفده شهر ایرانی قفقاز است.
طاهری با بیان اینکه جدایی قفقاز از خاک ایران ساکنان آن دیار را در نوعی سرخوردگی ناشی از یاس و ناامیدی گرفتار کرد، افزود: در این ایام خشم ایرانیانی که در قفقاز اسیر پنجه بیگانه شده و آوارگانی که به این سوی ارس پناه آورده بودند، فزونی می گرفت و جامعه عصر قاجار آماده یک انفجار شد و شعر و ادب فارسی هم به واکنش پرداخت و به ورود به عرصه اجتماع به صحنه آفرینش کشیده شد. پیشینه ادبیات ضداستعماری به دوره های قبل باز میگردد.
وی در ادامه توضیح داد: زمانه زندگی نظامی گنجهای دوران جنگ و جدالهای عقیدتی و کلامی است شکایت از اوضاع نابسامان بارها در آثار نظامی حکیم پیر گنجه آمده است. آنچه درباره نظامی باید گفت زندگی او در محیط مذهبی است. اهالی شهر از اقوام گوناگون به رقم نژادها و تبارهای مختلف در عقاید دینی خود سختی و استواری نشان می دادند.
طاهری یادآور شد: ظاهراً این سختگیری به حدی بوده که کسانی که از آنها نبودند، در بین خود راه نمیدادند. در این میان زندگی در خانواده مذهبی و کنارهگیری از مادیات و سبک خاص خود که خودش نیز بدان اشاره دارد، درباره زندگی نظامی وجود دارد.
وی همچنین یادآور شد: تعمق در شعر او نشان میدهد که او در حیات شخصی خود نیز پایبند اصول اسلامی و ضوابط شرعی است و در انتقال آن به مخاطب هم اهتمام دارد او تا پایان عمر برخلاف روال مردم زمانه، هرگز لب به شراب نزد و هیچگاه نشد که پادشاهی در حضور او مجلس عیش بیاراید.
انتقام سختی که استالین به بهانه جاسوسی از مردم گرفت/چطور صدها هزار جلد کتاب در آذربایجان از رونق افتاد
مسعود عرفانیان پژوهشگر ارشد مسائل قفقاز با موضوع «اقرار علیف تاریخ نگاری مستقل و حقیقت جو» عنوان کرد: در سال های پایانی دهه 1936 اتحاد جماهیر شوروی شاهد رویدادهای تلخ و دردناکی بود که لطمات جبران ناپذیری به فرهنگ و تاریخ و ادب از آن جمله آذربایجان وارد کرد.
وی در این باره افزود: زمانی که استالین راس قدرت بود، دست به اقداماتی زد که در کنار تسویه های فیزیکی که از بسیاری از مردم اتحاد شوروی در رده های مختلف حزبی و مردم کارگر و دهقان و … صورت داد، برچسب های اتهامی از جمله جاسوسی نیز به آنها زد و آنها را به اردوگاه های کار اجباری در بدترین مناطق شوروی از جمله سیبری فرستاد.
این پژوهشگر قفقاز شناس در ادامه همین سیاست ها اینها به طور کلی سعی در زدودن و پاک کردن تمام عناصر ایرانی موجود در تاریخ آذربایجانی ها داشته و اقدامی هم که در جهت تغییر الفبا در چهار مرحله انجام می دهند در سال 1922 رسما الفبای عربی را که آنجا مرسوم بوده، می پذیرند اما در سال 1928 الفبای لاتین را جایگزین می کنند که تا چند سال ادامه دارد.
عرفانیان توضیح داد: ما در همه منابع موجود می بینیم که بسیاری تغییرات از جمله تبدیل قراباغ به قاراباغ درست نیست. منابع زیادی ما داریم که قراباغ نامه ها هستند که نوشته افراد مختلفیند و بخشی از اینها را دکتر احمدی تصحیح و در ایران چاپ کرده است. ما در منابعی که در دسترس است از جمله حبیب السیر می بینیم که در تمام این کتاب هیچ جا از قره یا قارا استفاده نشده و همه جا از قرا استفاده شده است.
روز اول این همایش تا عصر امروز ادامه دارد.
این مراسم به علت رعایت پروتکلهای بهداشتی به صورت مجازی در آپارت به نشانی Aparat.com/TVTARIKH/live و در اینستاگرام به نشانی https://instagram.com/iichs.ir پخش میشود.
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=370551