خبرگزاری فارس- گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در بیستوششمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۲۶ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیه ۹ سوره مبارکه حجرات
«وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَینَهُما فَإِنْ بَغَتْ إِحْداهُما عَلَى الْأُخْرى فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» و اگر دو گروه از مؤمنان به نزاع و جنگ پرداختند، پس میان آنان صلح و آشتى برقرار کنید. سپس اگر یکى از دو گروه بر دیگرى تجاوز کرد، با متجاوز بجنگید تا به فرمان خداوند بازگردد. پس اگر متجاوز بازگشت (و دست از تجاوز برداشت)، میان آن دو گروه به عدالت صلح برقرار کنید و عدالت ورزید که خداوند عدالتپیشگان را دوست دارد.
شرح آیه ۹ سوره مبارکه حجرات توسط حجتالاسلام قرائتی
وقتی میان مؤمنان اختلاف افتاد چه کنیم؟
گرچه اقتضاى ایمان، دورى از نزاع و برخورد میان مؤمنان است، امّا مؤمنان، معصوم نیستند که خطایى از آنها سرنزند و چه بسا گفتن جملهاى یا انجام کارى، موجب بروز درگیرى میان آنان گردد. بنابراین باید آماده بود تا در صورت بروز چنین برخوردهایى، ضمن خاموش کردن آتش فتنه، حقّ مظلوم پایمال نشود و چنان با ظالم برخورد شود که دیگر تجاوزى تکرار نگردد. در حدیث مىخوانیم: برادر دینى خود را خواه ظالم باشد یا مظلوم، یارى کن. اگر مظلوم است، در گرفتن حقّ و اگر ظالم است، در جلوگیرى از ظلم.[۱]
آیهای که برای تلاوتش دستان قاری قطع شد
این آیه، آیهاى است که براى تلاوتش دو دست قطع شد. در ماجراى جنگ جمل، هر چند حضرت على علیهالسلام مخالفان را از برپاکردن جنگ نهى فرمود، امّا طرفداران عایشه گوش ندادند و حضرت به خداوند شکایت کرد که مردم نافرمانى مىکنند. آنگاه قرآن را به دست گرفت و فرمود: کیست که آیه «وَ إِنْ طائِفَتانِ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ …» را براى مردم بخواند؟
شخصى به نام مسلم مجاشعى گفت: من این آیه را با صداى بلند مىخوانم. امام فرمود: دستان تو را قطع و تو را شهید خواهند کرد. گفت: «هذا قلیل فى ذات الله» شهادت من در راه خدا چیزى نیست. آنگاه قرآن را به دست گرفت و در برابر لشگر عایشه ایستاد و مردم را به ایمان به خدا دعوت کرد تا شاید خونى ریخته نشود و جنگى صورت نگیرد، اما آنان بر او حمله کردند و دست راست او را قطع کردند، قرآن را به دست چپ گرفت، دست چپ او را نیز جدا کردند، قرآن را به دندان گرفت، سرانجام این تلاوت کننده قرآن را به شهادت رساندند. حضرت على علیه السلام بعد از شهادت او دستور حمله داد.[۲] آرى، ابتدا باید با استناد به قرآن، اتمام حجّت نمود و سپس شجاعانه تا آخرین نفس در راه هدف مبارزه کرد.
برقراری صلح میان مؤمنان با عدالت
در این آیه، سه بار سخن از برقرارى صلح و اصلاح میان مردم بر اساس عدالت به میان آمده است: «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ وَ أَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ» اصولًا، آفرینش بر اساس حقّ وعدل است. «بالعدل قامت السماوات»[۳] و بعثت انبیا براى آن بوده است که مردم به عدالت قیام کنند. «لِیقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ»[۴]
در جوامع امروزى، تحقّق عدالت ملازم قانونمدارى و بىعدالتى مرادف قانونگریزى است. امّا کدام قانون؟ قانونى که ساخته دست بشرى همچون خودما است؟ قانونى که هر روز در حال تغییر و تحوّل است؟ قانونى که در آن منافع افراد و احزاب نهفته و برخاسته از افکار ناپخته و اطلاعات محدود و تحت تأثیر تهدیدها، تطمیعها و هوسهاى خود و دیگران وضع شده است؟ قانونى که قانونگذارش انواع قانونگریزىها دارد و خود به آن عمل نمىکند؟ آیا این قوانین مىتواند براى انسان قداست و کرامت داشته باشد و براى جامعه، عدالت و امنیت را به ارمغان آورد؟
آنچه مىتواند صلح و عدالت را در جامعه حاکم سازد و از هرگونه خطا و نقص به دور باشد، قوانین الهى است که توسط پیامبران به بشر عرضه شده است. قوانینى که خالق انسان بر پایه علم و حکمت و لطف بىنهایت وضع کرده و آورنده آن اوّلین عامل به آن است.
پیامهایی از آیه ۹ سوره مبارکه حجرات
۱- ایجاد نزاع و درگیرى میان مؤمنان، یک جرقّه است نه یک جریان، موقّتى است نه دائمى. «اقْتَتَلُوا» نشان از پدید آمدن نزاع است، نه دوام آن وگرنه مىفرمود: «یقتتلون»
۲- مسلمانان در برابر یکدیگر مسئولند و بىتفاوتى در برابر درگیرىها پذیرفته نیست. «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما»
۳- براى آشتى دادن و برقرارى صلح میان مسلمانان، باید با سرعت و بدون تأخیر قیام کنیم. (حرف فاء در «فَأَصْلِحُوا» نشانه سرعت است)
۴- اگر یکى از دو گروه درگیر، یاغىگرى کرد، امّت اسلامى باید بر ضدّ او بسیج شود. «فَإِنْ بَغَتْ … فَقاتِلُوا الَّتِی تَبْغِی»
۵- براى برقرارى امنیت و عدالت، حتّى اگر لازم شد باید مسلمانان یاغى کشته شوند. آرى، خون یاغى ارزش ندارد. «فَإِنْ بَغَتْ … فَقاتِلُوا …»
۶- در برابر خشونت باید خشونت به خرج داد. «فَإِنْ بَغَتْ … فَقاتِلُوا»
۷- در سرکوب یاغى، طفره نرویم و مسامحه نکنیم. «فَقاتِلُوا» (حرف «فاء» علامت تسریع است)
۸- جنگ و قتال در اسلام، هدف مقدّس دارد. «حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
۹- مدّت مبارزه تا زمان رسیدن به هدف است، «حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ» و ساعت، ماه و تاریخ خاصّى ندارد. مثل مدّت مراجعه بیمار به پزشک و مصرف دارو است که تا زمان سلامتى باید ادامه یابد.
۱۰- در مبارزات اسلامى، هدفهاى شخصى، قومى، حزبى، یا انتقام، خودنمائى و گرفتن زهر چشم از دیگران مطرح نیست، بلکه هدف، برگشتن یاغى به راه خداست. «حَتَّى تَفِیءَ إِلى أَمْرِ اللَّهِ»
۱۱- در مرحله درگیرى که متجاوز معلوم نیست، باید تلاش براى خاموش کردن اصل فتنه و ایجاد صلح باشد، «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما» ولى در مرحله بعد که متجاوز و یاغى شناخته شد، صلح باید در سمت و سوى دفاع از مظلوم و گرفتن حقّ او از ظالم باشد. «فَأَصْلِحُوا بَینَهُما بِالْعَدْلِ»
۱۲- وظیفه مسلمانان در شرایط مختلف تفاوت دارد؛ گاهى اصلاح است و گاهى جنگ. (در این آیه، هم کلمه «اصلحوا» دو بار آمده است و هم کلمه «قاتلوا»)
۱۳- هر کجا طوفان غرائز و غضب و لغزشگاه خطرناکى بود، سفارشات پىدرپى لازم است. «بِالْعَدْلِ، أَقْسِطُوا … یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»
۱۴- صلحى ارزش دارد که حقّ به صاحبش برسد، وگرنه سازش ذلّتبار، مرگآفرین و تحمیلى است. «اصلحوا … و اقسطوا»
۱۵- هر کجا تحمّل مشکلات لازم است، از اهرم محبّت استفاده کنید. «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»
۱۶- صلح دادن دو طرف جنگ بدون برقرارى عدالت، محبوب خداوند نیست. «إِنَّ اللَّهَ یحِبُّ الْمُقْسِطِینَ»
آیه ۱۰ سوره مبارکه حجرات
«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ» همانا مؤمنان با یکدیگر برادرند، پس میان برادران خود، (در صورت اختلاف و نزاع) صلح و آشتى برقرار کنید و از خدا پروا کنید تا مورد رحمت قرار گیرید.
شرح آیه ۱۰ سوره مبارکه حجرات توسط حجتالاسلام قرائتی
چرا ارتباط مؤمنان به برادری تشبیه شده است؟
این آیه، رابطه مؤمنان با یکدیگر را همچون رابطه دو برادر دانسته که در این تعبیر نکاتى نهفته است، از جمله: الف) دوستى دو برادر، عمیق و پایدار است. ب) دوستى دو برادر، متقابل است، نه یک سویه. ج) دوستى دو برادر، بر اساس فطرت و طبیعت است، نه جاذبههاى مادى و دنیوى. د) دو برادر در برابر بیگانه، یگانهاند و بازوى یکدیگر. ه) اصل و ریشه دو برادر یکى است. و) توجّه به برادرى مایه گذشت و چشمپوشى است. ز) در شادى او شاد و در غم او غمگین است.
امروزه براى اظهار علاقه، کلمات رفیق، دوست، هم شهرى و هم وطن بکار مىرود، امّا اسلام کلمه برادر را بکار برده که عمیقترین واژههاست. در حدیث، دو برادر دینى به دو دست تشبیه شدهاند که یکدیگر را شستوشو مىدهند.[۵]
در برقراری صلح به عدالت رفتار کنید و از خدا بترسید
در این آیه و آیه قبل، سه بار فرمان «اصلحوا» تکرار شده که نشانه توجّه اسلام به برقرارى صلح و دوستى میان افراد جامعه است. در آیه قبل فرمود: فَأَصْلِحُوا … وَ أَقْسِطُوا به عدالت، صلح برقرار کنید و این آیه مىفرماید: «فَأَصْلِحُوا … وَ اتَّقُوا» در برقرارى صلح، از خدا بترسید. اگر شما را به عنوان میانجى پذیرفتند، خدا را در نظر بگیرید و حکم دهید، نه آنکه اصلاح شما، مایه ظلم و ستم به یکى از طرفین گردد.
اخوّت و برادرى
از امتیازات اسلام آن است که اصلاحات را از ریشه شروع مىکند. مثلا مىفرماید: «إِنَّ الْعِزَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً»[۶] تمام عزّت براى خداست، چرا به خاطر کسب عزّت به سراغ این و آن مىروید؟ یا مىفرماید: «أَنَّ الْقُوَّهَ لِلَّهِ جَمِیعاً»[۷] تمام قدرتها از اوست، چرا هر ساعتى دور یک نفر مىچرخید!؟ در این آیه نیز مىفرماید: همه مؤمنان با یکدیگر برادرند، بعد مىفرماید: اکنون که همه برادر هستید، قهر و جدال چرا؟ همه با هم دوست باشید. بنابراین براى اصلاح رفتار فرد و جامعه باید مبناى فکرى و اعتقادى آنان را اصلاح کرد. طرح برادرى واخوّت وبکارگیرى این واژه، از ابتکارات اسلام است.
عقد اخوت پیامبر (ص) با یارانش
در صدر اسلام پیامبر صلى الله علیه و آله به همراه هفتصد و چهل نفر در منطقه «نخیله» حضور داشتند که جبرئیل نازل شد و فرمود: خداوند میان فرشتگان عقد برادرى بسته است، حضرت نیز میان اصحابش عقد اخوّت بست و هر کس با کسى برادر مىشد. مثلًا: ابوبکر با عمر، عثمان با عبدالرّحمن، سلمان با ابوذر، طلحه با زبیر، مصعب با ابوایوب انصارى، حمزه با زیدبن حارثه، ابودرداء با بلال، جعفر طیار با معاذبن جبل، مقداد با عمّار، عایشه با حفصه، امّسلمه با صفیه و شخص پیامبر صلى الله علیه و آله با على علیهالسلام عقد اخوّت بستند.[۸]
برادرانی که پیامبر (ص) دستور داد در یک قبر دفن کنند
در جنگ احد، پیامبر اکرم صلى الله علیه و آله دستور داد دو نفر از شهدا، به نامهاى عبداللَّهبن عمر و عمربن جموح را که میانشان برادرى برقرار شده بود، در یک قبر دفن کنند.[۹] برادرى نسبى، روزى گسسته خواهد شد، «فَلا أَنْسابَ بَینَهُمْ»[۱۰] ولى برادرى دینى حتّى در قیامت پایدار است. «إِخْواناً عَلى سُرُرٍ مُتَقابِلِینَ»[۱۱] دوستى و برادرى باید تنها براى خدا باشد. اگر کسى با دیگرى بخاطر دنیا دوست شود، به آنچه انتظار دارد نمىرسد و در قیامت نیز دشمن یکدیگر مىشوند.[۱۲]
قرآن مىفرماید: در قیامت، دوستان با هم دشمن مىگردند جز متّقین. «الْأَخِلَّاءُ یوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ»[۱۳] آنچه مهمتر از گرفتن برادر است، حفظ برادرى است. در روایات از کسانى که برادران دینى خود را رها مىکنند به شدّت انتقاد شده و سفارش شده است که اگر برادران از تو فاصله گرفتند، تو با آنان رفت و آمد داشته باش. «صل من قطعک»[۱۴] امام صادق علیهالسلام فرمود: مؤمن برادر مؤمن است، مانند یک جسد که اگر بخشى از آن بیمار گردد، همه بدن ناراحت است.[۱۵]
حقوق برادرى
رسول خدا صلى الله علیه و آله فرمود: مسلمان بر برادر مسلمانش سى حق دارد که هر یک باید آن حقوق را ادا کنند، از جمله: ۱. عفو و مهربانى به او، ۲. پنهان کردن اسرار او، ۳. جبران اشتباهات او، ۴. قبول عذر او، ۵. دفاع در برابر بدخواهان او، ۶. خیرخواهى نسبت به او، ۷. عمل به وعدههایى که به او داده، ۸. عیادت به هنگام بیمارى او، ۹. تشییع جنازه او، ۱۰. پذیرفتن دعوت و هدیهى او، ۱۱. پاداش دادن به هدایاى او، ۱۲. تشکّر از خدمات او، ۱۳. کوشش در یارى رسانى به او، ۱۴. حفظ ناموس او، ۱۵. برآوردن حاجت او، ۱۶. واسطهگرى براى حل مشکلاتش، ۱۷. گمشدهاش را راهنمائى کند، ۱۸. به عطسه او تهنیت گوید، ۱۹. سلامش را پاسخ دهد، ۲۰. به سخن وگفتهى او احترام گذارد، ۲۱. هدیهى او را خوب تهیه کند، ۲۲. سوگندش را بپذیرد، ۲۳. دوست او را دوست بدارد وبا او دشمنى نکند، ۲۴. او را در حوادث تنها نگذارد، ۲۵. هر چه را براى خود مىخواهد براى او نیز بخواهد[۱۶] و …
پیامبراکرم صلى الله علیه و آله بعد از تلاوت آیه «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» فرمودند: خون مسلمانان با هم برابر است و اگر یکى از آنان به کسى پناه یا امان داد، دیگران باید به آن تعهّد پایبند باشند و همه در برابر دشمن مشترک، بسیج شوند. «و هم ید على من سواهم»[۱۷]
صلح و آشتى در قرآن
در قرآن، واژههاى صلح، «وَ الصُّلْحُ خَیرٌ»[۱۸]، اصلاح، «وَ أَصْلِحُوا ذاتَ بَینِکُمْ»[۱۹]، تألیف قلوب، «فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ»[۲۰] و سِلم، «ادْخُلُوا فِی السِّلْمِ کَافَّهً»[۲۱] نشاندهنده توجّه اسلام به صلح و صفا و زندگى مسالمتآمیز و شیرین است.
از نعمتهاى الهى که خداوند در قرآن مطرح کرده است، الفت میان دلهاى مسلمانان است. چنانکه خداوند خطاب به مسلمانان مىفرماید: «کُنْتُمْ أَعْداءً فَأَلَّفَ بَینَ قُلُوبِکُمْ»[۲۲] به یاد آورید که شما قبل از اسلام با یکدیگر دشمن بودید، پس خداوند میان دلهاى شما الفت برقرار کرد. چنانکه میان قبیله اوس و خزرج یکصد و بیست سال درگیرى و فتنه بود و اسلام میان آنان صلح برقرار کرد.
پاداش خدا برای آشتیدهندگان
اصلاح و آشتى دادن، سبب دریافت بخشودگى و رحمت از جانب خداوند شمرده شده است. «إِنْ تُصْلِحُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ اللَّهَ کانَ غَفُوراً رَحِیماً»[۲۳] و هر کس واسطهگرى خوبى میان مسلمانان انجام دهد، پاداشِ در شأن دریافت خواهد کرد. «مَنْ یشْفَعْ شَفاعَهً حَسَنَهً یکُنْ لَهُ نَصِیبٌ مِنْها»[۲۴]
اسلام براى اصلاح میان مردم، احکام ویژهاى قرار داده است، از جمله:
۱. دروغ که از گناهان کبیره است، اگر براى آشتى و اصلاح گفته شود، جرم و گناهى ندارد. «لا کذب على المصلح»[۲۵]
۲. نجوا و درگوشى سخن گفتن که از اعمال شیطان و مورد نهى است،[۲۶] اگر براى اصلاح و آشتى دادن باشد، منعى ندارد. «لا خَیرَ فِی کَثِیرٍ مِنْ نَجْواهُمْ إِلَّا مَنْ أَمَرَ بِصَدَقَهٍ أَوْ مَعْرُوفٍ أَوْ إِصْلاحٍ بَینَ النَّاسِ»[۲۷]
۳. با اینکه عمل به سوگند، واجب و شکستن آن حرام است، امّا اگر کسى سوگند یاد کند که دست به اصلاح و آشتى دادن میان دو نفر نزند، اسلام شکستن این سوگند را مجاز مىداند. «وَ لا تَجْعَلُوا اللَّهَ عُرْضَهً لِأَیمانِکُمْ أَنْ … تُصْلِحُوا بَینَ النَّاسِ»[۲۸]
۴. با اینکه عمل به وصیت، واجب و ترک آن حرام است، امّا اگر عمل به وصیت، میان افرادى فتنه و کدورت مىآورد، اسلام اجازه مىدهد که وصیت ترک شود تا میان مردم صلح و صفا حاکم باشد. «فَمَنْ خافَ مِنْ مُوصٍ جَنَفاً أَوْ إِثْماً فَأَصْلَحَ بَینَهُمْ فَلا إِثْمَ عَلَیهِ»[۲۹]
پیامهایی از آیه ۱۰ سوره مبارکه حجرات
۱- رابطه برادرى، در گرو ایمان است. (مسائل اقتصادى، سیاسى، نژادى، جغرافیایى، تاریخى و … نمىتواند در مردم روح برادرى به وجود آورد.) «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ» (جانِ گرگان و سگان از هم جداست متّحد، جانهاى شیران خداست.)
۲- برادرى بر اساس ایمان، مشروط به سنّ، شغل، سواد و درآمد نیست. «إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»
۳- هیچ کس، خود را برتر از دیگران نداند. «إِخْوَهٌ» (آرى، میان والدین و فرزند برترى است، ولى میان برادران، برابرى است.)
۴- براى برقرارى صلح وآشتى، از کلمات محبّتآمیز و انگیزهآور استفاده کنیم. «إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا»
۵- جلوگیرى از نزاع و اقدام براى اصلاح و برقرارى صلح، وظیفهى همه است، نه گروهى خاص. «فَأَصْلِحُوا»
۶- اصلاح کننده نیز خود را برادر طرفین درگیر بداند. «فَأَصْلِحُوا بَینَ أَخَوَیکُمْ»
۷- اصلاح و آشتى دادن، آفاتى دارد که باید مراقب بود. «فَأَصْلِحُوا … وَ اتَّقُوا اللَّهَ»
۸- صلح و صفا، مقدّمه نزول رحمت الهى است. «فَأَصْلِحُوا … تُرْحَمُونَ»
۹- جامعه بىتقوا، از دریافت رحمت الهى محروم است. «اتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ»
پینوشتها
[۱] . وسائلالشیعه، ج ۱۲، ص ۲۱۲
[۲] . بحارالانوار، ج ۳۲، ص ۱۷۵
[۳] . بحارالانوار، ج ۳۳، ص ۴۹۳
[۴] . حدید، ۲۵
[۵] . محجّهالبیضاء، ج ۳، ص ۳۱۹
[۶] . یونس، ۶۵
[۷] . بقره، ۱۶۵
[۸] . بحارالانوار، ج ۳۸، ص ۳۳۵
[۹] . شرح ابن الحدید، ج ۱۴، ص ۲۱۴؛ بحارالانوار، ج ۲۰، ص ۱۲۱
[۱۰] . مؤمنون، ۱۰۱
[۱۱] . حجر، ۴۷
[۱۲] . بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۱۶۷
[۱۳] . زخرف، ۶۷
[۱۴] . بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۷۱
[۱۵] . کافى، ج ۲، ص ۱۳۳
[۱۶] . بحارالانوار، ج ۷۴، ص ۲۳۶
[۱۷] . تفسیر نمونه
[۱۸] . نساء، ۱۲۸
[۱۹] . انفال، ۱
[۲۰] . آلعمران، ۱۰۳
[۲۱] . بقره، ۲۰۸
[۲۲] . آلعمران، ۱۰۳
[۲۳] . نساء، ۱۲۹
[۲۴] . نساء، ۸۵
[۲۵] . بحارالانوار، ج ۶۹، ص ۲۴۲
[۲۶] . مجادله، ۱۰
[۲۷] . نساء، ۱۱۴
[۲۸] . بقره، ۲۲۴
[۲۹] . بقره، ۱۸۲
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=43003