به گزارش خبرنگار حوزه اندیشه خبرگزاری فارس، مواجهه ایرانیان با غرب و فرهنگ غربی برگ تازهای در تاریخ سرزمین آریایی بود. نوع مواجهه ایرانیان و در رأس آن روشنفکران کشور با فرهنگ مدرن غربی و تلاش آنان در مدرنیزاسیون کشور در تغییرات و تحولات هویتی ایران سهم بسزایی داشتند.
یعقوب توکلی استاد مطالعات تاریخ و عضو هیأت علمی دانشگاه معارف میگوید: کسانیکه جذب ساختار مدرن غربی شدند، یعنی کسانیکه خود در شرکتها و دفاتر غربی ورود پیدا کردند و بعدها فرزندانشان تحصیلکردههای فرنگ شدند، بخشی از روشنفکرانی بودند که متصدی ترویج ارزشهای غربی در کشورند.
مشروح این گفتوگو را بخوانید:
از وحشیگری تا ژست خوشتیپی
وی ابتدا گفت: جدیترین مواجهه ایرانیان با غرب، مواجهه با تفنگ، توپ و سرنیزههای اشغالگری بود. ابتدا پرتغالیها بودند که با یورش به مناطق جنوبی ایران، بخشهایی را تصرف کردند و دست به قتل ایرانیان و غارت و دزدی اموال آنان زدند. شاید آن فجایع دهشتناکی که در آمریکای تحت اشغال اسپانیاییها و بعد انگلیسیها علیه سرخ پوستان پیش آمد، در ایران پرتغالیها انجام دادند. این روند ادامه داشت تا صفویه به هر زحمتی که بود پرتغالیها را از منطقه اخراج کرد، اما خروج پرتغالیها با ورود انگلیسیها به بهانه داد و ستد تجاری و بعد با عنوان حفاظت از کشتیهای تجاری همراه بود، که این حضور به مدت ۴۵۰ سال ادامه پیدا کرد.
او گفت: ۴۵۰ سال حضور انگلیسیها ۴ قرن و نیم غارت اموال، دخالت در امور سیاسی کشورهای منطقه، مانعتراشی برای پیشرفت و… را همراه داشت. تغییر ایجاد خطوط شرق به غرب انتقال کالا به خطوط جنوب ـ شمال، منع در ایجاد خط آهن آنکارا ـ بغداد ـ کویت، بمباران خرمشهر و جدایی هرات از ایران، نمونهای از ثمره حضور آنها در منطقه به خصوص در ایران است. در شمال هم مواجهه ایران با غرب، برخورد نظامی ایران با روسیه و اشغال مناطق شمالی کشور را در پی داشت. در این بین «بیانیه ولتر» مسیحیان برای تقابل با شریعت محمدی هم مکانیزمی عقیدتی و معرفتی بود برای هجوم و خرابی هرچه بیشتر در کشورهای مسلمان. ماحصل این اقدامات در طول سالیان دراز موجب رخوت، رکود و بیتحرکی مردم و ترس آنان در مواجهه با جهان جدید شد و این ترس از شکست به دنبال خودش، رفتارهای مقلدانه از غرب را پدید آورد.
استاد مطالعات تاریخ معاصر گفت: شکست ایرانیان و ترس از تقابل با غرب و انفعالات سیاسی، رفتهرفته موجب پذیرش تئوریک تغییر هویت ایرانی و تقلید از غرب شد. پس، اولین مواجهه ایرانیان، رویارویی با خشونت غربیان است و پس از ضرب شستهایی که ایران از اروپا خورد، دفاتر و شرکتهای تجاری غربیها در کشور به وجود آمد که موجب علاقه ایرانیان به غرب و جامعه غربی شد.
مجرای ورود فرهنگ غربی در کشور
وی افزود: این دسته که به فرا گرفتن دانش از اروپاییها علاقهمند بودند خود به دو قسم تقسیم میشوند؛ در یکسو دلسوزان و غمخواران وطن، مثل عباس میرزا و امیرکبیر هستند و در سوی دیگر افرادی که صرف حضور در غرب با اغراض مختلفی از تحصیل گرفته تا تفریح، روانه فرنگ شدند. حضور گروههای مختلف ایرانیان در غرب موجب ورود انگارهها و مفاهیم تازهای به کشور شد که با توجه به بینش افراد، نوع رویکرد به انگارهها یکدست و یک شکل نیست. افرادی سعی داشتند با بهرهگیری از تکنولوژی مدرن به کشور و مردم مسلمان خدمت کنند و عدهای اساسا به فکر خالی کردن هویت اصیل ایرانی و بازسازی چهره جدیدی از آن بودند.
توکلی گفت: کسانیکه جذب و ذوب در ساختار مدرن غربی شدند، یعنی کسانیکه خود در شرکتها و دفاتر غربی ورود پیدا کردند و بعدها فرزندانشان تحصیلکردههای فرنگ شدند، بخشی از روشنفکرانی بودند که متصدی ترویج ارزشهای غربی در کشورند. یعنی نباید اینطور تلقی کرد که همگان در برابر مدرنیته غربی منفعل و مقهور بودند، هرچند قبله طیف قابل توجهی از آنان به سوی غرب بود.
وی افزود: در مطالعات موردی درباره شخصیتهایی که مجرای ورود انگارههای غربی به کشور شدند، نظیر میرزا ملکم خان و امثال او، شاهدیم که آنان، چندان تعلقی به اندیشه اسلامی ندارند و چندان با سنت ایرانی کنار نمیآیند. اساساً حضور و تحصیلشان در غرب با غرض کسب دانش و فناوری و ورود آن به ایران نبوده، بلکه هدفشان تغییر ذائقه فکری مردم ایران و مدرنیزاسیون فکری و فرهنگی جامعه ایرانی است. تفسیر فرانسوی از تجدد به معنای دین زدایی در جامعه و پیادهسازی نهضتی شبیه پروتستانیسم مسیحی در جامعه، هدف اصلی و نهایی این دست اشخاص بود. آنان چنین میپنداشتند که در ایران هم رنسانسی با تمام مؤلفههای آن باید صورت گیرد. در حال حاضر هم خیلی از اساتید دانشگاه و جامعهشناسان نسبت به مقوله غرب و نسبت آن با جامعه ایرانی در ساحات مختلف سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و… چنین تلقی و تفسیری دارند.
او گفت: این روند در ادامه موجب شد تقلید کورکورانه از غرب در سطح عوام و مردمان صورت بگیرد و تبلور پیدا کند و اساساً هویت اجتماعی و فرهنگی ایران دچار چالش شود. در این مرحله نیت این است که هویت و بنیان اجتماعی با ارزشهای غربی مطابقت پیدا کند و متأسفانه این نگرش در انقلاب مشروطه و نهضـت آن سر آخر دیکتاتوری رضاخان و پسرش محمدرضا را بر ما تحمیل کرد. پس از فروپاشی نظامِ مبتنی بر غرب و تمدن غربی، امروزه شاهد هستیم که همان ارزشها بار دیگر به اشکال مختلف چون «برجامیزه» کردن سیاست، صورتبندی شده و روابط ما را در سطح کلانی در فضای غرب و ارزشهای آن قرار دهد. گفتمان غربگرایی همچنان وجود دارد و پس از انقلاب هم در برهههایی قدرت را به دست گرفت و در سطوح مختلف فکری و فرهنگی کشور کنشگری و فعالیت داشت.
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=548858