خبرگزاری فارس ـ گروه قرآن و فعالیتهای دینی: در ادامه انتشار شرح آیات منتخب قرآن و در هفدهمین روز از ماه مبارک رمضان شرح و تفسیر آیات منتخب جزء ۱۷ قرآن کریم بر اساس تفسیر نور به همراه توضیحات حجتالاسلام محسن قرائتی تقدیم میشود.
آیات ۸۳ و ۸۴ سوره مبارکه انبیاء
«وَ أَیوبَ إِذْ نادى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا وَ ذِکْرى لِلْعابِدِینَ» و (بیاد آور) ایوب را آن زمان که پروردگارش را ندا داد که همانا به من آسیب رسیده و تو مهربانترین مهربانانى. پس (دعاى) او را مستجاب کردیم و سختى او را برداشتیم و خاندانش را به او باز گرداندیم و همانندشان را (نیز) با ایشان (همراه کردیم تا هم) رحمتى از سوى ما (به او باشد و هم یادآورى) و پند و تذکّرى براى عبادتکنندگان.
شرح آیات ۸۳ و ۸۴ سوره مبارکه انبیاء توسط حجتالاسلام قرائتی
قصه حضرت ایوب نبی و صبری که خدا پاداش آن را خیلی خوب داد
حضرت ایوب پیامبرى است که در قرآن مجید به دریافت نشان صبر مفتخر گردیده است. «إِنَّا وَجَدْناهُ صابِراً، نِعْمَ الْعَبْدُ، إِنَّهُ أَوَّابٌ»[۱] همانا ما او را انسان صابرى یافتیم، چه نیکو بندهاى بود، بدرستى که او بسیار اهل توبه و انابه بود.
اگر چه حضرت ایوب به مشکلات و بیمارىهاى بسیار سختى مبتلا شد، ولى بر خلاف آنچه در بعضى کتب آمده این مسائل، مایه تنفّر مردم از او نبوده است، زیرا در این صورت، علاوه بر آنکه برخلاف قاعده لطف است، با بسیارى از روایات و تفاسیر، از جمله تفاسیر المیزان، فخر رازى، اطیب البیان، ابوالفتوح و نمونه نیز سازگار نیست.
از امام صادق علیه السلام درباره «وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ» سؤال شد که چگونه همانند آنان را نیز به ایوب داد؟ حضرت فرمود: خداوند از فرزندان او که قبلًا به مرگ طبیعى مرده بودند نیز به همراه کسانى که هلاک شده بودند، به او برگرداند.[۲]
پیامهایی از آیات ۸۳ و ۸۴ سوره مبارکه انبیاء
۱- یادآورى و مرور تاریخ زندگانى بزرگان، بهترین وسیله تسکین و صبر و ارشاد و راهنمایى است. «وَ أَیوبَ»
۲- انبیا نیز در زندگى مادّى، همچون سایر مردم عادّى به گرفتارىها و بیمارىهایى مبتلا مىشدهاند. «مَسَّنِی الضُّرُّ»
۳- اگر چه گرفتارىها در ظاهر، ضرر مىنماید، ولى در بسیارى از مواقع باطناً لطف خفى و رحمت الهى است. «مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
۴- همیشه بلاها و مصائب جنبه کیفرى و تنبیهى ندارد، بلکه گاهى براى اعطاى درجه است و جنبه آزمایشى دارد. «مَسَّنِی الضُّرُّ» (با توجّه به اینکه انبیا معصوم هستند ناگوارىها بخاطر ارتکاب گناه و گوشمالى نیست)
۵- انبیا نمونه ادب هستند. «مَسَّنِی الضُّرُّ وَ أَنْتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
حضرت ایوب علیه السلام نفرمود: پروردگارا! ضرر را از من برطرف فرما، بلکه به گونهاى دعا کرد که یعنى خدایا تو خود مىدانى.
۶- در مقام دعا، خدا را با صفتى بخوانیم که با نیاز ما تناسب دارد. «أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ»
۷- دعاى انبیا مستجاب است. «فَاسْتَجَبْنا»
۸- لطف الهى بیش از تقاضا و دعاى انسان است. «فَکَشَفْنا ما بِهِ مِنْ ضُرٍّ وَ آتَیناهُ …» (حضرت ایوب علیه السلام از خداوند درخواست «کشف ضر» داشت، ولى پروردگار علاوه بر اجابت خواسته او، اهلش را به او باز گرداند.)
۹- فرزند، عنایت و رحمت الهى است. «آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ»
۱۰- خداوند، هم اهل جود است و هم جبروت. «آتَیناهُ أَهْلَهُ وَ مِثْلَهُمْ مَعَهُمْ»
در قنوت نماز عید فطر و قربان مىخوانیم: «اللهم … اهل الجود و الجبروت …» در اینجا خداوند، هر چه را که از ایوب گرفته شده بود به او بازگرداند و به علاوه آن را دو برابر هم کرد، هم گذشتهاش را جبران کرد و هم نسبت به آیندهاش جود و کرم نمود.
۱۱- میان دعا از یک طرف و ربوبیت و سرازیر شدن رحمت الهى از سوى دیگر، ارتباط خاصّى وجود دارد. «نادى، رَبَّهُ رَحْمَهً»
۱۲- استجابت دعاى انبیا نیز نه براساس استحقاق شخصى آنان که برمبناى فضل و رحمت الهى است. «رَحْمَهً مِنْ عِنْدِنا»
۱۳- بلاها داراى ابعاد گوناگونى است، گاهى براى آزمایش است، گاهى براى رشد فکرى و علمى، و زمانى براى عبرت آموزى به دیگران. «ذِکْرى لِلْعابِدِینَ»
۱۴- عبادت زمینه پندپذیرى است. «ذِکْرى لِلْعابِدِینَ»
۱۵- همه مردم حتّى عبادت پیشگان به تذکّر نیاز دارند. «ذِکْرى لِلْعابِدِینَ»
آیات ۸۷ و ۸۸ سوره مبارکه انبیاء
«وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ مُغاضِباً فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ فَنادى فِی الظُّلُماتِ أَنْ لا إِلهَ إِلَّا أَنْتَ سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ * فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ مِنَ الْغَمِّ وَ کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ» و ذوالنون (یونس را به یاد آور) آن هنگام که خشمگین (و با قهر از میان مردم بیرون) رفت و گمان کرد که (آسوده شد و) ما بر او تنگ نخواهیم گرفت، (امّا همین که در کام نهنگ فرو رفت و سبب آن را دانست) پس در آن تاریکیها ندا داد که (خداوندا!) جز تو معبودى نیست، تو پاک و منزهى (و) همانا من از ستمکاران بودم (و نمىبایست مردم را بخاطر سرسختىشان رها کرده و تنها بگذارم). پس (دعاى) او را اجابت کردیم و او را از آن اندوه نجات دادیم و ما این چنین، مؤمنان را نجات مى دهیم.
شرح آیات ۸۷ و ۸۸ سوره مبارکه انبیاء توسط حجتالاسلام قرائتی
گناهی که سبب زندانی شدن یونس در شکم نهنگ شد
آنچه پیرامون داستان حضرت یونس در تفاسیر آمده این است که آن حضرت سالهاى بسیارى مردم را به سوى خداپرستى دعوت کرد ولى از این میان تنها دو نفر به او ایمان آوردند، یکى شخصى عابد و دیگرى انسانى عالم، وقتى وضع بدین صورت ادامه یافت، عابد به یونس علیهالسلام پیشنهاد نفرین کرد و حضرت که از سرسختى و لجاجت آنان به ستوه آمده بود به این کار اقدام نمود و به محض پیدا شدن آثار بلا، بدون کسب اجازه از محضر خداوند، با خشم و غضب از منطقه خارج شد به این گمان که دیگر از دست آنان راحت شده است، امّا نمىدانست که خداوند بخاطر این کار زندگى را بر او سخت خواهد کرد.
وقتى از آنجا خارج شد، به سوى دریا رفت، سوار بر کشتى شده و به منطقهاى دیگر عزیمت نمود. در میانه راه ناگهان کشتى به خاطر مواجه شدن با نهنگى بزرگ، دچار اضطراب گردید و چیزى نمانده بود تا همه اهل کشتى غرق شوند.
صاحبان کشتى تصمیم گرفتند تا براى رفع این بلا، یک نفر از ساکنان کشتى را به دریا بیندازند و خود را از این مصیبت رها سازند و چون قرعه کشیدند، نام یونس علیه السلام درآمد، لذا او را به دریا انداختند، بلافاصله نهنگ او را بلعید و به درون دریا رفت، امّا به امر الهى از خوردن و هضم او منع گردید.
یونس علیه السلام در آن تاریکىهاى شکم ماهى و اعماق آب به ظلم خود، به خروج نابجا از میان مردم پى برد و به آن اعتراف کرد، پس خداوند دعاى او را مستجاب فرمود و او را از آن حال نجات داد. از آن پس یونس لقب «ذوالنون» به معناى صاحب ماهى یافت.
در آیات ۱۴۳ و ۱۴۴ سوره صافّات آمده است که: «فَلَوْ لا أَنَّهُ کانَ مِنَ الْمُسَبِّحِینَ. لَلَبِثَ فِی بَطْنِهِ إِلى یوْمِ یبْعَثُونَ» یعنى اگر نبود که او از زمره تسبیحکنندگان به شمار مىرفت، هر آینه تا روز قیامت در شکم ماهى محبوس مىگردید.
پیامهایی از آیات ۸۷ و ۸۸ سوره مبارکه انبیاء
۱- در بیان تاریخ، همیشه از شیرینىها و موفّقیتها سخن نگوییم، بلکه به حوادث تلخ و شکستها نیز اشاره کنیم. «وَ ذَا النُّونِ»
۲- هرگز رسالت الهى خویش را پایان یافته تلقّى و آن را رها نکنیم. «إِذْ ذَهَبَ»
۳- گاه یک حرکت عجولانه، بدون حساب و بىاجازه، کیفر سختى را بدنبال مىآورد. «إِذْ ذَهَبَ- فَنادى فِی الظُّلُماتِ»
۴- خداوند بر خیالات، افکار و گمانهاى ما آگاه است. «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ»
۵- گاهى انبیا بر حوادث آینده خود آگاهى ندارند. «فَظَنَّ أَنْ لَنْ نَقْدِرَ عَلَیهِ»
۶- یک غضب بیجا، گاه یک پیامبر خدا را گرفتار مىکند. «مُغاضِباً- فَنادى»
۷- گاهى ناشایستگى یک عمل باعث انواع ظلمتها مىگردد. «الظُّلُماتِ»
۸- در تحلیل گرفتارىها، خدا را منزّه بدانیم و سرچشمه آن را در عملکرد خود جستجو نماییم. «سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ»
۹- اگر حرکتها و حبّ و بغضها به فرمان خداوند و مرضى خاطر او نباشد، نتیجه مطلوب را در پى نخواهد داشت. «ذَهَبَ مُغاضِباً- إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
۱۰- اقرار به گناه در پیشگاه خداوند، خود یک کمال و از آداب دعاست. «إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ»
۱۱- دعایى که در آن، اقرار به توحید، تنزیه پروردگار و اعتراف به خطا و اشتباه و گناه باشد، مستجاب است. «سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ … فَاسْتَجَبْنا»
۱۲- تنزیه خداوند و اقرار به گناه، رمز نجات از مصائب و محرومیتهاست. «سُبْحانَکَ إِنِّی کُنْتُ … فَاسْتَجَبْنا»
۱۳- تنها راه نجات، خواست و اراده الهى است. «فَاسْتَجَبْنا لَهُ وَ نَجَّیناهُ»
۱۴- داستانهاى قرآن، یک واقعه تمام شده نیست، یک جریان و سنّت دائمى است. «کَذلِکَ»
۱۵- نجات اهل ایمان، یک سنّت و قانون خداوند است. «کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِینَ»
۱۶- هر کس این ذکر را با آن حال بگوید نجات مىیابد. «إِنِّی کُنْتُ مِنَ الظَّالِمِینَ فَاسْتَجَبْنا … کَذلِکَ نُنْجِی الْمُؤْمِنِین»
پینوشتها
[۱] . ص، ۴۴
[۲] . کافى، ج ۸، ص ۲۵۳
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=30710