گروه جامعه خبرگزاری فارس_عطیه همتی: در واقعه آتشسوزی پلاسکو افراد مختلفی تلاش کردند خودشان را هرچه سریعتر به محل حادثه برسانند و از آتش نشانهای مدفون شده زیر آوارهای پلاسکو خبرهای تازه بیاورند. از چندساعت قبل نیز شبکههای اجتماعی پرشد از عکسهای سلفی که مردم با ساختمان در آتش افتاده پلاسکو گرفته بودند. حادثه پلاسکو و حاشیههایش حدود 10 روز طول کشید تا مراحل آواربرداری انجام شود.
عطش اطلاعرسانی از پلاسکو خبرنگارهای بیربط و باربط زیادی را به منطقه حریق کشانده بود که برخی از آنها با داستان سرایی و یا پرداختهای شخصی تلاش میکردند صفحه مجازیشان را بروز کنند. برخی از صداهایی که میشنیدند میگفتند، برخی از احتمال زنده ماندن تعدادی از آتشنشانها و برخی نیز درباره آنتن دادن موبایل آتشنشانها حرف میزدند. راویهای پلاسکو با توجه به حساسیتهای پیش آمده درباره این حادثه هرچه مینوشتند، به شکل ویروسی در شبکههای اجتماعی میچرخید و هرچه این نوشتهها متفاوتتر و با آب و تاب بیشتری بود، بیشتر دیده میشد. به گونهای که برخی از راویان با دنبالکنندگان دو رقمی و سه رقمی وارد پلاسکو شدند و بعد با فالوورهای چندهزارتایی برگشتند! بدون آنکه کسی حواسش به صحت و سقم این روایتها باشد. روایتهایی که بیش از آنکه در خدمت اطلاعرسانی برای مردم باشد، در خدمت بالاکشیدن و برندسازی برای راوی بود!
رفتارهای توریستی در مناطق زلزله زده
عطش حضور و روایت اخبار تلخ به اسم اطلاعرسانی در حوادث دیگر هم تکرار شد. بعد از زلزله کرمانشاه بسیاری از اینفلوئنسرهای اینستاگرامی به جای تشویق و هدایت مردم به کمکهای مالی و غیرمالی از طریق درگاههای اصلی همچون هلال احمر و کمیته امداد خمینی؛ آنها را به خودشان ارجاع دادند و از این فرصت برای بیاعتمادسازی مردم به ارگانهای حاکمیتی استفاده کردند. در موج بعد هرکدام با کامیونی از اقلام مختلف به شکل ناشیانهای به مناطق زلزله زده و بحرانی سفر کردند و موجب ترافیک و حتی بهمریختگی در امدادرسانی شدند. برخی نیز به دام راهزنان افتادند. عدهای دیگر نیز با عکاسیهای لحظه به لحظه از خودشان با منظره مناطق آسیبدیده رفتاری شبیه گردشگران و توریستهایی داشتند که این بار به جای پاساژگردی و خوشگذرانیهای همیشگی، در پوشش راوی و حتی خیر با مردم رنجور و آسیبدیده عکس یادگاری بگیرند.
ماتفاقی که حتی سبب شکایت مردم محلی نیز شد. برخی آنها معتقد بودند برخی چهرههای مجازی و حتی هنرمندانی که در منطقه حضور پیدا کردند حرمت داغدار بودن و حتی بافت سنتی و محلی آنها را رعایت نمیکنند و با پوششهای نامناسب و لباسهای اتوکشیده و حتی خارج از عرف میان آنها تردد میکنند. رفتاری توریستی و غیرقابل تحمل!
سوء استفاده از آسیبهای اجتماعی در جهت شهرتسازیهای شخصی
برخورد توریستی با حوادث تلخ چه در بستر حوادث طبیعی مانند سیل و زلزله و چه در زمان وقوع اتفاقات تلخ که انتشار خبر آن سبب موج واکنشهای مردمی در شبکههای اجتماعی میشود حالا یکی از لذتجوییهای برخیست که در پوشش فعال اجتماعی و یا خبرنگار آزاد با حوادث تلخ انجام میدهند. در برخی موارد یک حادثه توسط آنها بزرگنمایی میشود به شکلی که داستان تعریف شده توسط آنان هیچ شباهتی به آنچه رخدادهاست ندارد و صرفا تحریک افکار عمومی به دلیل وایرال سازی در جهت شهرت راوی است. بسیار اتفاق افتادهاست افراد تربیت نشده در تحریریههای مطبوعاتی بدون رعایت پروتکلهای اخلاقی خبری در حوزه آسیبهای اجتماعی، با برچسب و عناوین جذاب فعال اجتماعی و خبرنگار آزاد به اسم آسیب اجتماعی اقدام به تولید محتواهایی کردند که در همه جای دنیا تخلف محسوب میشود اما میتواند در فضای داخل ایران آزادانه در غفلت مراکز رسمی و حتی انجمنهای مردمی مرتبط، به اسم آسیبشناسی اجتماعی منتشر شود و تنها آورده آن برای سازنده و ناشر باشد که در هنگام انتقادات بگوید که دارد در فضایی آزاد و بدون سانسور به یک آسیب میپردازد! در صورتیکه عملا دارد از شخص آسیب دیده در جهت برندسازی و وایرالسازی شخصی سوءاستفاده میشود. بدون آنکه حواسش باشد با که با حضور در آن ویدیو در حال آسیبرساندن به خودش و خدمترسانی به سازنده است تا قیمت بالاتری روی تبلیغات مجازیاش بگذارد!
مستند اجتماعی یا تیزر تبلیغاتی؟
ولع شهرت و دیدهشدن در دنیای امروز میتواند گاهی به شکل طعمه کردن افراد آسیب دیده در حوادث باشد. به شکلی که این بار جلوی دوربین زخمهایشان را دوباره خراشید تا مخاطب نیز احساساتش برانگیخته شود و آماده واکنش سریع باشد. این تهییج احساسات و بزرگنمایی میتواند اجازه فکر کردن و نگاه درست را از دو طرف بگیرد و آنها را در جهت مطلوب سازنده هدایت کند. رفتاری که در سالهای اخیر برخی با روکش خبرنگاری اجتماعی انجام دادند و به نام آسیبشناسیهای بدون سانسور به خورد مخاطب دادند.
اما مخاطبی که روزانه با اخبار و محتواهای متعددی در قالبهای مختلف عکس، متن و ویدیومستندها و مصاحبهها روبروست باید این خطکش را داشته باشد که آیا خروجی محتوای تولیدی در جهت تهییج افکار عمومیست یا تلاش برای هشدار و یا حتی بهبود وضعیت یک آسیباجتماعی؟ آیا در محتوای تولیدی حرمت و عزت نفس آسیب دیده حفظ میشود و یا اینکه ممکن است در آینده محصول تولیدی به وجهه اجتماعی او آسیب بزند؟ آیا راوی و یا سازنده به تحلیل و عمق بخشیدن یک موضوع در تولیدش کمک میکند یا اینکه صرفا از آن در جهت ترند شدن شخصی خودش استفاده میکند. آیا او در محتوای تولیدی نگاه علمی و مطالعه شده دارد یا اینکه صرفا یک بازیگرجلوی دوربین است که نقش آن را میتواند کس دیگری هم بازی کند؟ آیا خروجیهای قبلی او منجر به حل شدن یک آسیب شدهاست یا صرفا جریان کوتاه مدتی را در فضای شبکههای اجتماعی راه انداخته است؟ آیا محصول خروجی شبیه به یک گزارش محتوایی ژورنالیستیست و استانداردها و پروتکلهای حرفهای و اخلاقی آن رعایت شدهاست یا اینکه شبیه یک تیزر تبلیغاتی با تیترهای جذاب است؟ آیا خبرنگار و مستندساز در تولید خود در خدمت سوژه و موضوع بودهاست یا اینکه سوژه و موضوع در خدمت خبرنگار و سازنده محتوا؟
اینها همه سوالاتی است که در مواجهه با یک تولید رسانهای به خصوص در حوزه آسیبهای اجتماعی باید از خودمان بپرسیم تا در دام برخی شبهخبرنگاران اجتماعی نیفتیم.
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=554358