به گزارش خبرنگار حوزه کتاب و ادبیات خبرگزاری فارس، ۵ تن از شاعران کشور مجتبی باقی، نغمه مستشار نظامی، سمانه رحیمی، طاهری و محمدعلی یوسفی به مناسبت روز معلم اشعاری در پاسداشت مقام معلمان کشور سرودند. این اشعار به شرح زیر است:
مجتبی باقی
در میان تیرگیها مینمایی راه را
با فروغت میشناسم راه خود از چاه را
قطره بودم با کلامت راهی دریا شدم
سوژه نامت هوایی کرده مهر و ماه را
با نگاهت میتراود نور عشق و زندگی
واژههایت رهنما باشد دل گمراه را
ای چراغ دانشت روشنگر شبهای من!
باز کن بر عاشقانت معبر و درگاه راَ
همنشین علم و فرهنگ و تمدن کردهای
آسمان چشمهای عاشقِ آگاه را
انعکاس نور و شور و آیه بخشایشی
روشنی بخشیدهای دلهای خلق الله را
از دلم زنگار نا دانستنیها پاک شد
تا نشان دادی به قلبم جلوه ألله را
ای معلم آفتاب آسمان معرفت
با تو فهمیدم مسیر علم و دانشگاه را
نغمه مستشار نظامی
گفتی (الف )،میان دلم آسمان نشست
از (ب) بهار سر زد و در عمق جان نشست
گفتی سلام، خنده تو صبح نور شد
گفتی بخند، دسته گلی بر دهان نشست
من میهمان مهر تو بودم تو میزبان
بر سفره محبت مان عطر نان نشست
گفتی بخوان،به خنده و شادی، بخوان گلم
در قلب من نگاه تو ای مهربان نشست
دست مرا گرفتی و وقت نوشتنم
بر دفترم هزار گل ارغوان نشست
روزت مبارک ای گل خوشبوی مهربان
نام معلم از دل و جان بر زبان نشست
سمانه رحیمی
معلم آینهها را به من نشان میداد
به جوهر قلمم ذره ذره جان میداد
چهار فصل دلم را پر از غزل میکرد
بهار را به نگاهم، پس از خزان میداد
و من جهان خودم را شناختم با او
چه درسها به من از وسعت جهان میداد
کلاس، از قدمش شاخه شاخه گل میشد
به دست تک تک گلها گلابدان میداد
چه روزگار خوشی بود کودکی با او
نگاه او به دلم رنگ آسمان میداد
تقدیم به تمام معلمان عزیزم از کودکی تا امروز
هر کس که کلامی به من آموخته آموزگار من است
م.طاهری
ماه اردیبهشت آمد و ماه
بار دیگر به ما نظر کرده
روی دوشش شبیه یک کشتی
ساکنی از از بهشت آورده
شغل او در زمین معلمی است
می فشاند به خاک، دانایی
می شکوفد به لطف و کوشش او
در دل ما گُلِ توانایی
بذر مهری که کاشت در دل ما
همه شد میوههای دانش و دین
از بهاری که او به باغ آورد
شد شبیه بهشت، خاک و زمین
من یکی از هزار غنچه ی او
مینویسم شبیه یک خودکار:
«روزت ای بهترین مبارک باد
ای به باغ دلم زمردکار!»
محمدعلی یوسفی
بر مشام جان رسد بوی معلم
پر زند دل هر زمان سوی معلم
تیرگیهای جهالت محو گردد
از نسیم تار گیسوی معلم
روز گردد خانه ظلمانی دل
از فروغ چشم جادوی معلم
تا ابد عبد معلم باد هر کس
بگذرد یک لحظه ازکوی معلم
خلق و خوی نیک را در هر که بینی
بیگمان نیکو شد از خوی معلم
فاش میگویم که هر صاحب دلی شد
در جهان شیدای ابروی معلم
عارف و دانشور و عابد هماره
میزند خیمه به اردوی معلم
فیلسوف و عاقل و اهل هنر هم
بهره جویند از خم موی معلم
نرگس و نیلوفر و یاس و شقایق
جملگی شرمنده روی معلم
زندگی شیرین شود با زحمت او
وز تلاش و هم تکاپوی معلم
دل اگر عشق زلال و پاک خواهی
رو نما بر قلب حق جوی معلم
هر کسی قدر معلم را شناسد
لاجرم گردد ثناگوی معلم
اجر او را حق دهد زیرا نباشد
هیج پاداشی تکافوی معلم
انتهای پیام/
لینک خبر: https://eghtesadmand.ir/?p=33469